Wednesday, December 30, 2009


بیانیه مادران صلح درباره بازداشت دو نفر از اعضایش
زهره تنکابنی 

چهارشنبه ۳۰ دسامبر۲۰۰۹

در پی بازداشت‌های گسترده فعالان مدنی و سیاسی، چند تن از مادران صلح نیز در روزهای اخیر در خانه‌هایشان بازداشت و روانه زندان شده‌اند.


زهره تنکابنی و مهین فهیمی از اعضای فوروم مادران صلح ایران اند که در سال‌های جوانی همسرانشان را از دست داده و با کار و تلاش شبانه‌روزی سرافرازانه از عهده مشکلات معیشتی و زندگی بر آمده و فرزندان و شاگردان برومند و توانمندی به جامعه ایران تحویل داده‌اند.


آنها نیز چون دیگر مادران ایران جوانی و سلامتی خویش را در راه اعتلای میهن هزینه کرده‌اند.


زهره تنکابنی ۶۲ ساله و دبیر سابق آموزش و پرورش در وضعیتی دستگیر شده که از ناراحتی شدید قلبی و بیماری قند رنج می‌برد و افزون بر آن در سوگ خواهر و خواهرزاده‌های جوانش نیز عزادار است. مهین فهیمی ۵۸ ساله کارشناس تاریخ و پژوهشگر را با پسر جوانش دستگیر کرده‌اند و بدیهی است که رنج مهین در زندان مضاعف باشد.


لازم به ذکر است که بازداشت این مادران در پی احضارهای تلفنی و بازجویی‌ها و تهدیدات مکرر صورت گرفته است.


مادران صلح و به ویژه مادران دستگیر شده عموماً زنانی صلح‌دوست اند که خود را در قبال اصل عدم خشونت متعهد و مسئول می‌دانند و بر مشی و روش مسالمت و مدارا برای حل مشکلات جامعه پای می‌فشارند.


این مادران برای برقراری تعادل در فضای خشونت‌زده ایران تلاش می‌کنند. زیرا باور دارند جامعه تنها در فضای امن و تاریخ از زد و خورد به عقلانیت و مدنیت که ابزار ضروری برای ساخت جامعه است دست می‌یابد.


مهم از این روست که مادران علی‌رغم ضرباتی که بر تن رنجورشان وارد می‌شود، خود را چون سپر بین خشونت‌گران و مردم خشونت‌دیده حایل می‌سازند تا از رفتارهای واکنشی و غریزی مردم به ویژه جوانان در قبال خشونت‌های وارده حتی‌الامکان بکاهند.


مادران صلح ایران ضمن اعلام نگرانی از افزایش سرکوب‌ها و گسترش فضای خشونت در جامعه خواهان آزادی فوری کلیه بازداشت‌شدگان، به ویژه مادران در بند و حبس می‌باشیم.


مادران صلح ایران
۸ دی ۱۳۸۸
 
شیرین عبادی: دستگیری خواهرم به جرم 'نسبت خانوادگی' است



۱۳۸۸/۱۰/۰۹
شهران طبری
در ادامه‌ی دستگيری‌ها و تشديد سخت‌گيری بر فعالان سياسی و حقوق بشر در ايران نوشين عبادی، خواهر شيرين عبادی دوشنبه شب در تهران بازداشت شد.

شیرین عبادی پیشتر مقام‌های جمهوری اسلامی را متهم کرده بود که اعضای خانواده‌اش را به منظور وادار ساختن وی به پایان بخشیدن به فعالیت‌هایش تحت فشار قرار داده‌اند.


خانم عبادی برنده جایزه صلح نوبل در مورد بازداشت خواهرش به رادیو فردا می گوید:


همان طوری که قبلاً هم اعلام کرده بودم، وزارت اطلاعات خانواده مرا يعنی همسرم، خواهر و برادرم را احضار کرده و به آنها تذکر داده بود که مانع فعاليت‌های من شوند. آنها گفته بودند هر کسی مسئوليت کار خود را به عهده دارد و آنها نمی‌توانند مانع کارهای من شوند.


آخرين باری که وزارت اطلاعات خواهرم را احضار کرده بود، به او گفته بودند بايد خانه ای را که در آن سکونت دارد و با منزل من در يک مجتمع مسکونی است عوض کند و اگر اين کار را انجام ندهد و من به فعاليت‌هايم ادامه دهم او را دستگير خواهند کرد.


من ابتدا اين حرف را شوخی پنداشتم، ولی متأسفانه معلوم شد آنها شوخی نمی‌کنند و دوشنبه ساعت ۹ شب چهار نفر به منزل خواهرم آمده و خواهرم را دستگير کردند که يکی از آنها همان بازجوی قبلی بوده که خواهرم را تهديد به دستگيری کرده بود.


دستگيری خواهرم به جرم فعاليت‌های حقوق بشری من، مرا ياد اين ضرب المثل « گنه کرد در بلخ آهنگری به شوشتر زدند گردن مسگری» می‌اندازد. من هر کاری کرده باشم خوب يا بد، مسئوليت آن به عهده خودم است و نمی‌دانم وزارت اطلاعات با چه منطقی خواهرم را دستگير کرده است.


گويا خواهر شما در تظاهرات شرکت نداشته و ربطی به حوادث روز عاشورا ندارد؟


خواهر من نه در تظاهرات روز عاشورا و نه در راهپيمايی‌های قبلی شرکت نداشته و اصلاً هيچ فعاليت حقوق بشری يا اجتماعی ندارد. او فقط يک دندانپزشک و استاد دانشگاه است و دستگيری او صرفاً به خاطر نسبت خانوادگی با من است.


وزارت اطلاعات قبلاً به او گفته بود به خاطر کارهايی که شيرين عبادی می‌کند تو را دستگير می‌کنيم و تو بايد خانه ات را عوض کنی و ديگر با او ارتباط نداشته باشی. اين در صورتی است که من فقط ماهی دو بار برای احوالپرسی خانوادگی به خواهرم تلفن می‌کنم. آنها به اين ترتيب می‌خواهند مرا تحت فشار قرار دهند که فعاليت‌های قانونی خودم را رها کنم.


خانم عبادی! در اين دستگيری‌های اخير عده ای از همکاران و آشنايان شما دستگير شده اند. در اين باره هم توضيح دهيد.


بله، آقای تاجيک که از همکاران نزديک کانون مدافعان حقوق بشر است مجدداً دستگير شده، خانم منصوره شجاعی از فعالان حقوق زنان و اعضای کمپين يک ميليون امضا دستگير شده، همچنين آقايان شمس الواعظين، عمادالدين باقی و سايرين هم دستگير شده اند که تعدادشان بسيار زياد است هم در تهران و هم در شهرستان‌ها.

Tuesday, December 29, 2009

 
دو گفتگو درباره دستگیری مهین فهیمی از مادران صلح و فرزند و مهمانانش

 
9 دی 1388 - - نسخه قابل چاپ

تغییر برای برابری - در شامگاه ششم دی ماه تعدادی از نیروهای امنیتی با مراجعه به منزل مسکونی مهین 
فهیمی از اعضای مادران صلح ایران ضمن تفتیش منزل وی و ضبط وسایل شخصی او ، فرزندش و نیز
همسایگانشان اقدام به بازداشت او و مهمانانش نمودند و در روز هفتم دی ماه ، هنگامی که فرزندش امید منتظری به اداره پیگیری اطلاعات مراجعه نموده بود بازداشت گردید. در همین زمینه سایت تغییر برای برابری گفتگویی با شکوفه منتظری دختر مهین فهیمی و نیز امیر رئیسیان وکیل امید منتظری داشته است.


گفتگو با شکوفه منتظری دختر مهین فهیمی


خانم منتظری ممکن است توضیح دهید که مادر و برادر شما چگونه بازداشت شدند؟


در روز ششم دی ماه مامورین حوالی ساعت 11 شب به منزل مادرم مراجعه کردند و در حالیکه تعدادی از دوستان و اقوام ما در خانه مان مهمان بودند اقدام به تفتیش منزل نمودند و زمانی که با اعتراض مادرم مواجه شدند که از آن ها می خواست تا حکمشان را نشان دهند یکی از مامورین که ظاهرا آقای صالحی نام دارد و به گفته مادرم کسی است که او را مدتی قبل در اداره پیگیری اطلاعات مورد بازجویی قرار داده است همان جا اقدام به نوشتن حکم می کند و آن را به مادرم می دهد.مامورین تا حوالی ساعت 4 صبح در منزل مادرم می مانند و سپس تمام افرادی را که در خانه ما بودند به همراه مادرم بازداشت می کنند. صبح روز بعد برادرم برای پیگیری وضعیت پس از مشورت با وکیلشان به اداره پیگیری اطلاعات مراجعه می کنند اما متاسفاانه ایشان نیز بازداشت می شوند .


علت این بازداشت به آن ها و یا وکلایشان عنوان شده است؟


خیر، تا جایی که من پیگیری نمودم تا کنون علت بازداشت مادر و برادرم عنوان نشده است.


آیا پیش از این مادر و یا برادرتان توسط دادگاه انقلاب و یا وزارت اطلاعات احضار شده بودند؟


پس از اعدام پدرم در دهه شصت مادرم بارها احضار و بازجویی شده بود و این قضیه برای ما تازگی نداشت اما این اواخر یعنی در چند ماه گذشته مادرم چندین بار توسط اداره پیگیری اطلاعات احضار شده بود و هر بار نیز مراجعه نموده و مورد بازجویی قرار گرفته بود.این بازجویی ها عمدتا در رابطه مادران صلح بود.برادرم هم در رابطه با اعدام پدرم و مراسم خاوران سابقا احضار شده بود اما نه در ماه های اخیر.


خانم منتظری آیا شما پیش بینی می کردید که ممکن است چنین بازداشتی برای اعضای خانوادتان اتفاق بیفتد ؟یعنی آیا اخیرا تهدید به بازداشت نشده بودند؟


این قضیه برای من غیر قابل پیش بینی بود و من واقعا نمی دانم چرا این بازداشت آن هم به این شکل صورت گرفته است که مادرم ، برادرم و تمام کسانی را که در منزل ما بودند بازداشت نمایند.این شکل دستگیری ما را به شدت نگران کرده است.


آیا تا کنون تماسی با خانواده داشتند و شما اطلاعی در رابطه با محل بازداشت آنها دارید؟


مادرم صبح روز پس از بازداشت تماس کوتاهی داشته و فقط گفته است حالش خوب است اما در رابطه با محل بازداشتشان چیزی نگفته است.برادرم هم تا کنون تماسی نداشته است و از وضعیت او کاملا بی خبر هستیم و همین موضوع موجب نگرانی ماست.


اکنون خواسته شما و وکلایشان چیست؟


با توجه به اینکه تا کنون اتهامی نسبت به اعضای خانواده من وارد نشده است و با توجه به اینکه آن ها فعالیتی خلاف قانون نداشته اند در خواست ما این است که هر چه سریعتر آزاد شوند و برای آنها قرار منع تعقیب پرونده صادر گردد.


گفتگو با امیر رئیسیان وکیل امید منتظری


آقای رئیسیان گفته می شود که آقای منتظری در زمان بازداشت مادرشان و مهمانانی که در منزل آنان بودند در خانه حضور نداشتند،ممکن است در رابطه با نحوه بازداشت ایشان توضیح دهید؟


ماموران امنیتی شب ششم دی ماه به منزل آقای منتظری مراجعه نموده و ضمن تفتیش و ضبط وسایل شخصی ایشان ، مادرشان و نیز یکی از همسایگان بدون ارائه هیچ اتهامی اقدام به بازداشت تمام افراد حاضر در منزل می کنند (که این خود جای سئوال دارد چرا که 3 نفر از افراد حاضر در منزل از مهمان آنان و از اقوام و نزدیکانشان بوده اند) و در آن زمان ایشان در منزل نبوده اند ، ایشان صبح روز بعد و به دلیل انکه در زمان بازداشت مادرشان در رابطه با عدم حضور او در منزل سئوالاتی شده بود خودشان به اداره پیگیری اطلاعات مراجعه کردند تا سوء تفاهمی در رابطه با عدم حضور ایشان در منزل صورت نگیرد چرا که موکل من اصولا جرمی مرتکب نشده است و دلیلی ندارد که در رابطه با دستگیری مادر و سایر اقوامشان پیگری های لازم را انجام ندهد.اما متاسفانه ایشان پس از مراجعه به اداره پیگیری اطلاعات در روز هفتم دی ماه بازداشت شدند.


آیا این شکل بازداشت قانونی است؟


متاسفانه موکل من با حسن نیت کامل در اداره پیگیری اطلاعات حاضر شدند اما بدون آنکه اتهامی عنوان شود و یا از قبل احضاریه و اخطاریه ای به وی داده شود بازداشت گردید .


شما دلیل این بازداشت را چه می دانید؟


با شناختی که من از موکلم دارم ایشان فعالیتی خلاف قانون انجام نداده است و فعالیت های ایشان در حوزه دانشگاه و در قالب نوشتن مقالاتی در نشریات دانشجویی بوده است در حال حاضر با توجه به اینکه اتهامی نیز در رابطه با ایشان مطرح نگردیده است علت بازداشت ایشان برای من هم روشن نیست و امیدوارم هر چه سریع تر به همراه مادرشان و نیز مهمانانی که در خانه آن ها بوده اند آزاد شده و قرار منع تعقیب در رابطه با پرونده شان صادر گردد.


آیا اطلاعی در رابطه با وضعیت فعلی ایشان دارید؟ خیر، متاسفانه موکلم تا کنون هیچ تماسی با من یا خنواده شان نداشته اند و ما در رابطه با وضعیت فعلی و محل بازداشت ایشان اطلاعی در دست نداریم و امیدواریم هر چه سریعتر دستگاه قضایی اقدام مقتضی در این رابطه را انجام دهد.

  
بیانیه حامیان "مادران عزادار ایران" در لس آنجلس

دوشنبه شب، ۲۸ دسامبر 2009 میلادی برابر با هفتم دیماه 1388 شمسی گروه بزرگی از ایرانیان ساکن لس آنجلس، همراه با مهمانانی از حامیان مادران عزادار در شهر فرانکفورت آلمان، در مقابل ساختمان فدرال و در دو طرف خیابان ویلشر، تقاطع وترن، جمع شدند و با روشن کردن شمع، نشان دادن تصاویر جانباختگان، خواندن سرود و شعارهای مشابه شعارهای مردم ایران، توجه بسیاری از عابران و رانندگان ماشین ها را به خود جلب کردند. بطوری که لحظه ای صدای بوق ممتد ماشین ها به نشانه همراهی و حمایت مردم ایران قطع نمی شد. حامیان مادران عزادار، در لس آنجلس نیز با پیوستن به این گروه و قرائت بیانیه خود، حمایت خویش را از مادران و مردم ایران اعلام کردند


ای که پرسی تا به کی در بند در بندیم ما

تا که آزادی بود در بند، در بندیم ما

پس از شش ماه که از اعتراض مردم ایران نسبت به نتیجه انتخابات ریاست جمهوری در خرداد ماه امسال می گذرد، در اثر سیاست های سرکوبگرانه، جزمیت گرا و یکسونگر حکام رژیم مستبد مذهبی ایران، جنبش خودانگیخته و بی خشونت و حقّه مردم ابعادی بسیار گسترده تر یافته است. متأسفانه سیاست دیر باور رژیم، به جای درک واقعیت ها، به کشتار، ضرب و جرح، دستگیری و آدم ربائی توسط مزد بگیران خود افزوده که حاصلی جز ایجاد شکاف عمیق تر میان مردم و حکومت، و سرگردانی و عزاداری خانواده های بیشتر نداشته است.

یکی از زیانبارترین و دردناک ترین رفتار رژیم، چگونگی برخورد با وابستگان شهدا و مادرانی است که گرچه داغ عشق فرزند با آنهاست اما هنوز در صلح و سکوت و آرامش با نیروهای امنیتی برخورد می کنند. طبق اخبار موثق، در جریان روز عاشورا بعضی از این مادران صدمه دیده اند و از تعدادی دیگر هم خبری در دست نیست. ارتباطات اینترنتی در برخی از مناطق تهران بکلی قطع شده است. وبلاگ مادران عزادار دچار مشکل شده و مادران نمی توانند به آن دسترسی داشته باشند.

همچنین مطلع شدیم، که مأموران امنیتی با یورش به خانه خانم مهین فهیمی، یکی از مادران صلح، او را همراه پسرش و تنی چند از بستگانش دستگیر کرده اند. خانم زهره تنکابنی، یکی دیگر از اعضای مادران صلح نیز در خانه اش بازداشت شد. او در تماس تلفنی که از زندان اوین با خانواده خود داشت، خبر بازداشتش را تایید کرده است. ضمناً تاکنون از شرایط خانم پروین فهیمی مادر زنده یاد سهراب اعرابی و برادران سهراب اطلاعی در دست نیست. طبق اخبار رسیده، در تظاهرات روز عاشورا، مأموران از نوع جدیدی از گاز اشک آور استفاده کردند که تأثیر بسیار بدی بر روی دستگاه تنفسی کسانی گذاشته که در معرض آن قرار داشتند، بطوریکه برخی از آنان هنوز در بیمارستان بستری و تحت ماسک اکسیژن هستند.

افزایش سرکوب، در همین چند روز اخیر نسبت به ماه های گذشته، نشانگر این واقعیت است که دولتمندان رژیم مستبد مذهبی ایران می دانند که آخرین نفس هایشان را می کشند و به همین دلیل برای حفظ خود، همچون غریقی که به خرده چوبی هم چنگ می زند، بر بگیر و ببند و کشتارها افزوده اند. اما میزان این وحشیگری و ظلم چنان بزرگ و چشمگیر و بی حاصل است که مطابق اخبار مستند و فیلم های موجود، چند تن از نظامیان، به مردم پیوسته و از حمایت و حفاظت آنان نیز برخوردار شده اند.

ما حامیان "مادران عزادار" در لس آنجلس، ضمن ابراز انزجار از رفتارهای خشونت آمیز آمران و عاملان کشتار و سرکوب مردم، چه در این مدت شش ماه، و چه در سی سال گذشته، همبستگی خود را با مادران و مردم ایران، اعلام کرده و آماده هرگونه کمک و همیاری با آنان هستیم.

گسترده باد سایه مادران بر سر ملت ایران، زنده و سربلند باد ایران و ایرانی.

حامیان "مادران عزادار ایران" در لس آنجلس
+ نوشته شده در سه شنبه هشتم دی 1388ساعت 20:55 توسط پرتو نوری علا |





تظاهرات فوری ایرانیان مقیم شهر کلن
و شرکت گروه همبستگی با مادران عزادار  

ایرانیان مقیم شهر کلن در روز 6 دی  در دفاع از مردم ایران در  ساعت ۱۷ در یک گردهمایی به سرکوب های خيابانی و کشتارهای اخیراعتراض کردند و یورش نظامی رژیم را بر علیه مردم غیور  محکوم کردند .  با اینکه این تظاهرات از پیش سازماندهی نشده بود و دوستان با ای میل و تلفن به هم اطلاع دادند 120 نفر خود را در هوای سرد و بارانی به محل رساندند



گروه همبستگی با مادران عزادار در ایران نیز در این تظاهرات شرکت کردند. اظهار تاسف خود را از کشته شدگان، زخمی ها و دستگیری ها و انزجار خود را از حرکت های ضد مردمی رژیم اظهار کردند  


Monday, December 28, 2009

کشورهای غربی سرکوب فعالان سیاسی در ایران را به شدت محکوم کرده اند


28.12.09



اتحادیه اروپا روز دوشنبه اعمال زور و خشونت حکومت ایران را علیه شهروندانی که «در جستجوی دستیابی به آزادی بیان و عقیده و بهره گیری از حق برگزاری گردهمایی آرام» هستند، محکوم کرد

 

در بیانیه ای که رئیس سوئدی تبار اتحادیه اروپا منتشر کرد آمده است ایران باید به حقوق شهروندانش احترام بگذارد.

دیوید میلیبند، وزیرامور خارجه بریتانیا، نیز روز دوشنبه با انتشار بیانیه ای، «شجاعت عظیم» معترضان ایرانی را ستود. وی خشونت های روز یکشنبه را دردناک و آزار دهنده خواند و گفت مرگ این افراد «باردیگر یادآور شیوه برخورد حکومت ایران با اعتراض است


آنگلا مرکل، صدراعظم آلمان، نیز سرکوب خونبار تظاهرکنندگان ایران را محکوم کرده است 


مایک هامر، سخنگوی شورای امنیت ملی ایالات متحده، اندک زمانی پس از انتشار گزارش ها در مورد اعمال خشونت های نیروهای دولتی ایران بیانیه ای منتشر کرد و گفت کاخ سفید «اعمال خشونت و سرکوب ناعادلانه» شهروندان غیرنظامی را قویاً محکوم می کند. وی گفت (خشونت علیه مردم) «گویای واقعیت زمانی است که دولت ها از آرمان های ملت های خود هراس دارند

پیام اوباما 

ایالات متحده و جامعه بین المللی خشونت وسرکوب ناحق مردم بیگناه ایران را که منجر به درد و آسیب و مرگ شده محکوم میکند. ماههاست که ایرانیان حقوق مسلم شهروندیشان را طلب میکنند. ولی هر بار باخشونت مواجه شده اند. و هر بار جهان با حیرت و تحسین شاهد شجاعت و عزم مردم ایران بوده است. اتفاقات کنونی در ایران مربوط به هیچ کشوری نیستند و به مردم ایران و احتیاج انها به داشتن یک زندگی طبیعی و عادلانه. استفاده حکام ایران از ترس و رعب ایرانیان را نومید نکرده. ایالات متحده در کنار کسانی که حقوق مسلم خود را میطلبند خواهد بود. ما از دولت ایران میخواهیم که مسئولیت های بین المللی خود را محترم شمارد و به همچنین حقوق شهروندان را. ما میخواهیم که زندانیان سیاسی آزاد شوند. من معتقدم که تاریخ به نفع آنهاست که جویای عدالت هستند

اختصاصی جرس / همدردی حامیان جنبش سبز در لندن با شهیدان یکشنبه خونین ایران

حضور لباس شخصی ها حتی در لندن !

تاریخ انتشار: ۰۷ دی ۱۳۸۸, ساعت ۲:۴۸ بعد از ظهر

تجمع حامیان جنبش کاملا شکل نگرفته بود که ناگهان عده ای با ظواهر کاملا شبیه لباس شخصی های سرکوبگر داخل کشور، با دادن شعار "وای اگر خامنه ای حکم جهادم دهد" "ای رهبر عزیزم بگو تا خون بریزم" و "مرگ بر ضد ولایت فقیه" قصد حمله به این تجمع را داشتند که پلیس بریتانیا با استقرار نیروهای حائل و هشدار های مکرر، کنترل اوضاع را در دست گرفت


حامیان جنبش نیز که بالغ بر صدها تن می شدند، با شعارهای "ما اهل کوفه نیستیم پول بگیریم بایستیم"، "مرگ بر دیکتاتور"، "محرم ماه خونه دیکتاتور سرنگونه"، "خامنه ای یزید شده یزید رو سفید شده"و "این مرکز اسلامیه یا لانه جاسوسیه" نسبت به وقایع خونین کشور و همچنین حضور نمایندگان و حامیان آیت الله خامنه ای در لندن واکنش نشان دادند


در حالیکه حامیان جنبش در حال شعار دادن بوده و توجه مردم محلی و کسانی را که قصد ورود به مرکز اسلامی را داشتند به خود جلب کرده بودند، ناگهان چند تن از پرسنل و وابستگان مرکز اسلامی، با دوربین های فیلمبرداری و عکسبرداری، شروع به برداشتن تصاویر تجمع کنندگان کردند که با شعار "مرگ بر جیره خوار"، "چقدر بهت پول دادن دوربینو دستت دادند" و "پول نفت چی شده خرج بسیجی شده" به آنها واکنش نشان دادند
دعوت حامیان مادران عزادار در لس آنجلس برای تظاهرات در مقابل ساختمان فدرال 

Today, December 28 In solidarity with our brothers and sisters in Iran we gather in Front of the Federal Building and Protest.
Where:11000 Wilshire Blvd.. Los Angeles, CA 90024-3602
When:Monday Dec. 28 from 6:30 pm to 9:30 pm
بازداشت اعضای خانواده های جان باختگان،خانم مهین فهیمی یکی از مادران صلح
و پسرش دستگیر شدند
 
بنابر گزارش ها، خانم مهین فهیمی از مادران صلح، امید متنظری و اردوان تراکمه از فعالین چپ گرا صبح امروز در منزل خانم فهیمی دستگیر شده اند ...


اخبار روز: www.akhbar-rooz.com
دوشنبه ۷ دی ۱٣٨٨ - ۲٨ دسامبر ۲۰۰۹


اخبار روز: بنا به گزارش های دریافتی صبح امروز ماموران حکومت در یورش به خانه ی خانم مهین فهمیی از مادران صلح، وی، فرزند او و عده ی دیگری را دستگیر کرده اند. خانم مهین فهیمی و فرزندش امید منتظری که در جریان بازداشت اخیر دستگیر شده اند، همسر و فرزند زنده یاد حمید منتظری هستند. حمید منتظری در جریان قتل عام زندانیان سیاسی در سال 67 به دست حکومت جمهوری اسلامی اعدام شد.
برپایه این گزارش اردوان تراکمه از جوانان چپ گرا، از جمله دیگر کسانی است که در جریان این تهاجم، بازداشت شده است.
از امید منتظری و اردوان تراکمه، پیش از این مقالاتی در «اخبار روز» درج شده است.

آرشیو مقالات امید منتظری
http://www.akhbar-rooz.com/search.jsp?authorId=1184

آرشیو مقالات اردوان تراکمه
http://www.akhbar-rooz.com/search.jsp?authorId=2545

كنسولگري جمهوري اسلامي ايران درفرانكفورت آلمان در محاصره مردم خشمگين!



هم اكنون ساعت ٥ و نیم به وقت اروپای مرکزی از مقابل كنسولگري جمهوري اسلامي ايران در فرانكفورت خبر رسيد كه صدها نفر از مردم از ساعت ٣ بعدازظهر امروز در مقابل در ورودي كنسولگري جمهوری اسلامی تجمع كرده اند. حاضرين بر عليه جنايات و رفتار وحشيانه مزدوران جمهوري اسلامي در روز يكشنبه ۲۷ دسامبر در ايران بر عليه مردم و همچنين عليه اعدام و سنگسار شعار ميدهند و خواهان بسته شدن سفارت خانه هاي رژيم در آلمان و در اروپا و كنسولگري رژيم در فرانكفورت هستند. شعار سرنگون باد حكومت اسلامي در فضا طنين افكن است و پليس نگران حمله تظاهركنندگان به محل كنسولگري است. ۳۰۰ نفر پليس آلمان در محوطه حضور دارند و اعلام ميكنند كه نبايد به اين ساختمان حمله كرد. تظاهركنندگان با خشم و نفرت عليه حكومت اسلامي و مزدوران حكومتي در فرانكفورت شعار ميدهند. چندين رسانه خبري در محل حضور دارند و از اين واقعه خبر و گزارش تهيه ميكنند.
راهپیمایی حامیان مادران عزادار ایران در لس آنجلس، 26 دسامبر




روز شنبه 26 دسامبر، با وجود تعطیلات کریسمس، با پیوستن تنی چند از ایرانیان به راهپیمایی حامیان مادران عزادار ایران در لس آنجلس، موفق شدیم با نمایش تصاویر عزیزان جانباخته مان، دقایقی نظر مردم را به حوادث ایران و مصائب مادران عزادار جلب کنیم. متأسفانه این خبر در شرایطی گزارش می شود که به دنبال ناآرامی های اخیر ایران و سرکوب هر صدای آزادیخواه و متفاوتی توسط مأموران به اصطلاح امنیتی، خانواده های بیشتری گرفتار و مادرانی که جز صلح و دوستی چیزی نمی خواهند، داغدار از دست دادن عزیزان خود شده اند. حمله پلیس به محل سکونت خانواده سهراب اعرابی، پاره کردن عکسهای او و دستگیری چند تن از دوستانش در شهرک آپادانا و همچنین یورش مجدد به گردهمایی روز شنبه مادران عزادار در پارک لاله، و ضرب و جرح آنان، و اینک سرکوب و بگیر و ببند و کشتار مجدد مردم در تظاهرات اخیر، بار دیگر جهان را در برابر حکومتی قرار داده است که نه تنها از ریختن خون مردمش ابایی ندارد، که چنین اعمال و رفتار غیربشری و ددمنشانه را تحت نام دین و مذهب توجیه و تفسیر نیز می کند.

ما حامیان مادران عزادار ایران، در لس آنجلس ضمن ابراز همدردی و تسلیت به تمام خانواده هایی که در روزهای اخیر، عزیزان خود را از دست داده اند، برای همه وابستگان و یاران شهدای راه آزادی بویژه مادران عزادارشان آرزوی صبر و شکیبایی و مقاومت داریم و در انتظار روزی هستیم که آگاهی و صلح خواهی مردم ایران، جهل و دشمنی و ظلم را از ریشه برکَند


.

درگیری های ایرانیان شهر برلین با ماموران جمهوری اسلامی در تجمع  مقابل ساختمان حسینیه شهر

در روز یکشنبه، بین ساعت هشت و ده شب، عده ای از ایرانیان شهر برلین در مقابل ساختمان حسینیه این شهر، که کارمندان، وابستگان و طرفداران رژیم ولایت فقیه که بمناسبت عاشورا در آن حضور داشتند، اجتماع کرده و با فریاد شعارهای ضد حکومتی، مخالفت خود را با نظام سرکوبگر اسلامی ایران ابراز کردند


حدود 100 ایرانی و 30 شهروند آلمانی در مقابل این حسینه در پایتخت آلمان حضور داشتند. شعارهایی مانند، مرگ بر کل ولایت فقیه، مرگ بر دیکتاتور، جاسوس برو گم شو، ننگ بر جمهوری اسلامی و غیره در خیابانهای اطراف نیز شنیده میشدند


پس از اینکه شماری ازجوانان ایرانی بداخل ساختمان وارد شدند ، مزدوران رژیم اسلامی با خشونت کامل چند جوان، از جمله چند دخترجوان را مورد ضرب و شتم قرار داده و به پلیس حاضر در صحنه تحویل دادند


یک جوان دانشجو برای مدتی توسط پلیس دستگیر شد، که سپس با درخواست یکپارچه ایرانیان معترض که فریاد میزدند، او را آزاد کنید، مجبور به آزاد کردن وی شدند


گفته میشود که شمار زیادی از این جوانان در این درگیریها مجروح شده اند.
 
همبستگی ایرانیان در کشورهای مختلف
 
به دنبال حوادث پس از اعلام نتایج انتخابات ریاست جمهوری در ایران، تجمعات و اعتراضات تنها به شهرهای مختلف در ایران ختم نشد. در چند ماه گذشته بسیاری از ایرانیان خارج از کشور هم با عقاید و گرایش های مختلف سیاسی در حمایت از معترضان در ایران در مقابل سفارت خانه های این کشور در کشورهای مختلف دست به تجمع زده و اعتراض خود را نسبت به سرکوب معترضان در ایران ابراز می کنند
 
همبستگی با مبارزات دمکراسی خواهی هم میهنانمان در ایران ـ فردا دوشنبه در مقابل کنسولگری فرانکفورت ساعت 15
Solidarität mit der iranischen Protestbewegung Liebe Freunde!! Wir werden uns Morgen (Montag, den 28.12.) Um 15:00 Uhr vor dem iranischen Konsulat treffen!! 
------------------------------
در بروکسل تظاهرات مقابل سفارت ساعت 16

--------------------
اجتماع ایرانیان مقیم لندن مقابل مرکز اسلامی در اعتراض به کشتار مردم عاشورا 
      27 December 2009
--------------------
حامیان مادران عزادار  در لس آنجلس

Today, December 28 In solidarity with our brothers and sisters in Iran we gather in Front of the Federal Building and Protest.
Where:11000 Wilshire Blvd.. Los Angeles, CA 90024-3602
When:Monday Dec. 28 from 6:30 pm to 9:30 pm

------------------------------------

ایرانیان مقیم شهر هامبورگ روز 29 دسامبر روبروی کنسولگری ایران تظاهرات کردند و ضمن محکوم کردن سرکوب مردم ا ز کارمندان کنسولگری خواستند که به مردم به پیوندند 

-------------------------------- 
همچنین ایرانیان ساکن شهر رم در ایتالیا و ایرانیان ساکن وین در اتریش  نیز روز 27 دسامبر تظاهرات علیه سرکوب مردم توسط رژیم برگزار کردند

----------------------------------

تظاهرات و گررهمایی متشکل از گروههای متفاوت ایرانی اعم از سبزها - چپ ها و سایر گروههای دموکرات و آزادیخواه در جلوی سفارت جمهوری اسلامی واقعه در شهر لاهه هلند در روز 29 دسامبر  برگزار شد
-------------------------------
پاریس از دیگر شهرهایی بود که ایرانیان مقیم آن در اعتراض به حوادث روز عاشورا مقابل سفارت جمهوری اسلامی ایران تجمع کردند.

آرش نعیمیان از تجمع کنندگان در پاریس به ما گفت: "قرار شده تظاهرات بزرگتری را در مقیاس خیلی بالاتر به زودی در سطح پاریس برگزار کنیم. تجمعی در اعتراض به خونریزی های روز عاشورای تهران برگزار کردیم و ضمن شعارها و ترانه هایی که پخش شد یک پرفورمانس بصری هم تدارک دیده شده بود."

او افزود: "چند نفر صورت هایشان را رنگ کردند. سبز به نشانه سبزهای ایران، چند نفر هم قرمز به احترام شهدا که تصاویرش به زودی از طریق اینترنت پخش خواهد شد
-------------------------------

درگیری های ایرانیان شهر برلین با ماموران جمهوری اسلامی در تجمع مقابل ساختمان حسینیه شهر

در روز یکشنبه، بین ساعت هشت و ده شب، عده ای از ایرانیان شهر برلین در مقابل ساختمان حسینیه این شهر، که کارمندان، وابستگان و طرفداران رژیم ولایت فقیه که بمناسبت عاشورا در آن حضور داشتند، اجتماع کرده و با فریاد شعارهای ضد حکومتی، مخالفت خود را با نظام سرکوبگر اسلامی ایران ابراز کردند
حدود 100 ایرانی و 30 شهروند آلمانی در مقابل این حسینه در پایتخت آلمان حضور داشتند. شعارهایی مانند، مرگ بر کل ولایت فقیه، مرگ بر دیکتاتور، جاسوس برو گم شو، ننگ بر جمهوری اسلامی و غیره در خیابانهای اطراف نیز شنیده میشدند
پس از اینکه شماری ازجوانان ایرانی بداخل ساختمان وارد شدند ، مزدوران رژیم اسلامی با خشونت کامل چند جوان، از جمله چند دخترجوان را مورد ضرب و شتم قرار داده و به پلیس حاضر در صحنه تحویل دادند
یک جوان دانشجو برای مدتی توسط پلیس دستگیر شد، که سپس با درخواست یکپارچه ایرانیان معترض که فریاد میزدند، او را آزاد کنید، مجبور به آزاد کردن وی شدند
گفته میشود که شمار زیادی از این جوانان در این درگیریها مجروح شده اند

در اعتراض به سرکوب معترضان در روز عاشورا، ایرانیان مقیم دانمارک در مقابل سفارت ایران در کپنهاک پایتخت این کشور دست به تجمع زدند

پیمان یکی از تظاهر کنندگان در کپنهاگ گفت: "خواسته معترضان در حقیقت جلوگیری از سرکوب مردم ایران و اعتراض به جمهوری اسلامی بود. این را هم باید بگویم ایرانیان مقیم دانمارک طرفدار این یا آن جناح جمهوری اسلامی نیستند. مساله اعتراض به سرکوب معترضان در ایران است

-------------------------------

Sunday, December 27, 2009

تجمع حامیان مادران ایرانی در فرانکفورت  

در حالی که امروز متاسفانه مادران در ایران در گردهمایی هفتگی خود مورد ضرب وشتم قرار گرفتند و حتی زخمی شدند ما برنامه هفتگی خود را که به علت تعطیلات کریسمس ارامتر از همیشه بود در فرانکفورت برگزار کردیم. و به مردم اطلاع دادیم که امروز در ایران جه اتفاقاتی افتاده و مردم پتیشن علیه اعدام و سرکوب در ایران را امضا کردند
بیست و چهارمین هفته همبستگی با مادران عزادار ایران در شهر کلن
27 December 2009


امروز یکشنبه 6 دی ماه زنان سیاه پوش ایرانی شهر کلن مانند یکشنبه های دیگر راس ساعت 11 در مقابل کلیسای دم برای حمایت از مادران عزادار در ایران و اعتراض به سرکوب های وحشیانه جمهوری اسلامی تجمع کردند.  با کمال تاسف در حین اعتراضمان در سکوت ، مطلع شدیم که چند تن دیگر از هموطنانمان در روز عاشورا و در راهپیمائی مسالمت آمیز کشته شده اند

جالب بود که مردم رهگذر هم از آنچه در ایران میگذرد و تظاهرات و کشتار مردم بی گناه توسط رژیم به سرعت  آگاه شده  بودند
 
ما ، گروه همبستگی زنان با مادران عزادارایران در شهر کلن ،  یورش وحشیانه بسیجی ها و نیروی های ضربت رژیم جمهوری اسلامی را به مادران عزادار در ایران در روز شنبه 5 دی ، به شدت محکوم می کنیم. آخر به چه جرمی ؟ این  حق بسیار طبیعی یک مادر ، یک انسان است که از سرنوشت فرزندانش در زندان مطلع شود ، از نحوه کشته شدن او در زندان مطلع شود ، و شماره قطعه خاکی را که فرزندش در زیر آن برای ابد آرمیده را بشناسد و بر سر خاک او عزاداری کند

و ما در خارج صدای این مادران هستیم و تلاش ما در آگاهی دادن به دنیا از ظلمی است که رژیم به مادران ایرانی وارد کرده. رژیم باید بداند که این مادران تنها نیستند و ما بی شماریم
ما امروز به تظاهرات ایرانیان کلن که بصورت فوری و جهت حمایت از تظاهرات مردم غیور ایران  صورت میگیرد می پیوندیم

Saturday, December 26, 2009

یورش وحشیانه و ضرب وشتم مادران عزادار توسط نیروهای سرکوبگر



بنابه گزارشات رسید به فعالین حقوق بشر و دمکراسی در ایران، نیروهای لباس شخصی به مادران عزادار یورش بردند و آنها را مورد ضرب وشتم قرار دادند.در اثر این یورش وحشیانه یکی از مادران از ناحیه صورت زخمی گردید و تعدادی دیگری از آنها مصدوم شدند


روز شنبه 5 دی ماه حوالی ساعت 17:15 دقیقه مادران عزادار طبق روال هفتگی خود قصد داشتند که تجمع اعتراضی خود را در میدان آب نمای پارک لاله آغاز کنند.آنها در حال تجمع بودند که نیروی انتظامی و لباس شخصی از تجمع آنها ممانعت کرد. مادران عزادار تجمع خود را در بیرون از پارک در خیابان فاطمی- کارگر آغاز کردند و در حال حرکت بودند.آنها در حین حرکت دست های خود را به نشانه پیروزی برافراشته بودند و به راه پیمائی ادامه میدادند


نیروهای سرکوبگر انتظامی و بخصوص لباس شخصیها که از اعضای سپاه پاسداران می باشند به سوی مادرا عزادار یورش بردند و آنها را با مشت لگد و باتون مورد ضرب وجرح قرار دادند. یکی از مادران عزادار مورد هجوم یکی از لباس شخصیها قرار گرفت واز ناحیۀ صورت زخمی گردید. سایر مادران علاوه بر ضرب و جرح مورد بی حرمتی قرار گرفتند.در این یورش تعداد زیادی از مادران عزادار مورد اصابت باتون های لباس شخصی قرار گرفتند.علیرغم یورشهای وحشیانه، مادران دلیر به راه پیمائی و اعتراض خود ادامه دادند و تا حوالی میدان انقلاب در زمان تعیین شده همیشگی راس ساعت 18:00 به اعتراض خود پایان دادند


فعالین حقوق بشر ودمکراسی در ایران

دی 1388 برابر با 26 دسامبر 2009


 


Oppressive Forces Brutally Beat Mourning Mothers

Human Rights Activits for Democracy: On Saturday December 26, mourning mothers carried out their weekly gatherings with protests in Laleh Park. Security forces prevented them from gathering inside the park and the mourning mothers continued their rally in Fatemi Street while raising their fingers in signs of Victory. They were then severely attacked by by plainclothes agents and Revolutionary Guards. During these attacks, one mother got injured in her face and others were beaten up. Nevertheless the mourning mothers continued their protest and reached Enqhelab Square and finished their gathering as usual around 6:00 pm.


Translated by Persian2English
 روزنامه تايمز، چاپ انگليس، ندا آقا سلطان را بعنوان شخصيت سال 2009 برگزید



Iranian student protester Neda Soltan is Times Person of the Year

December 26, 2009

Neda Soltan did not vote in her country?s election, but was appalled by the rigging of the result. Since she was shot in a democracy protest, her face has become an opposition symbol
 


Neda Soltan was not political. She did not vote in the Iranian presidential election on June 12. The young student was appalled, however, by the way that the regime shamelessly rigged the result and reinstalled Mahmoud Ahmadinejad. Ignoring the pleas of her family, she went with her music teacher eight days later to join a huge opposition demonstration in Tehran.


“Even if a bullet goes through my heart it’s not important,” she told Caspian Makan, her fiancé. “What we’re fighting for is more important. When it comes to taking our stolen rights back we should not hesitate. Everyone is responsible. Each person leaves a footprint in this world.”


Ms Soltan, 26, had no idea just how big a footprint she would leave. Hours after leaving home, she was indeed shot, by a government militiaman, as she and other demonstrators chanted: “Death to the dictator.”


Arash Hejazi, a doctor standing near by, remembers her looking down in surprise as blood gushed from her chest. She collapsed. More blood spewed from her mouth. As she lay dying on the pavement, her life ebbing out of her, “I felt she was trying to ask a question. Why?” said Dr Hejazi, who tried to save her life. Why had an election that generated so much excitement ended with a government that claims to champion the highest moral values, the finest Islamic principles, butchering its own youth?
 


We knew immediately we had got it right
Persecution of doctor who treated Neda Soltan


A 40-second telephone clip of Ms Soltan’s final moments flashed around the world. Overnight she became a global symbol of the regime’s brutality, and of the remarkable courage of Iran’s opposition in a region where other populations are all too easily suppressed by despotic governments.


Her name was invoked by Barack Obama, Gordon Brown and other world leaders. Outside Iranian embassies huge crowds of protesters staged candlelit vigils, held up her picture, or wore T-shirts proclaiming, “NEDA — Nothing Except Democracy Acceptable”. The internet was flooded with tributes, poems and songs. The exiled son of the Shah of Iran carried her photograph in his chest pocket.


She was no less of an icon inside Iran, whose Shia population is steeped in the mythology of martyrdom. Vigils were held. Her grave became something of a shrine, and the 40th day after her death — an important date in Shia mourning rituals — was marked by a big demonstration in Behesht-e Zahra cemetery in Tehran that riot police broke up.


It was not hard to see why Ms Soltan so quickly became the face of the opposition, the Iranian equivalent of the young man who confronted China’s tanks during the Tiananmen Square demonstrations 20 years earlier. She was young and pretty, innocent, brave and modern. She wore make-up beneath her mandatory headscarf, jeans and trainers beneath her long, black coat, and liked to travel. She transcended the narrow confines of religion, nationality and ideology. She evoked almost universal empathy.


The story of her death was so potent that the regime went to extraordinary lengths to suppress it. It banned a mourning ceremony, tore down black banners outside her home, and insisted that her funeral be private. It ordered her family to stay silent.


In the subsequent weeks any number of leading officials, ayatollahs included, sought to blame her death on British and American intelligence agencies, the opposition, and even the BBC — accusing its soon-to-beexpelled Tehran correspondent, Jon Leyne, of arranging her death so that he could get good pictures.


The regime announced investigations that, to no one’s surprise, exonerated it and all its agents. It managed to coerce Ms Soltan’s music teacher into changing his story, but it failed to do the same with Mr Makan, despite imprisoning him for 65 days — many of them in solitary confinement. Released on bail, he fled the country — making a five-day overland journey to escape.


Dr Hejazi also fled, back to Oxford where he had been taking a postgraduate course in publishing. There he confirmed in an interview in The Times that Ms Soltan was shot by a Basij militiaman on a motorcycle. But the regime still hounds him. It has harassed his family in Tehran, is trying to close his publishing company in the capital, and has accused him of helping British agents to kill Ms Soltan. It stages demonstrations outside the British Embassy demanding his extradition. He would be arrested the moment he returned to Tehran, meaning that he, his wife and infant son are now exiles.


When The Queen’s College, Oxford, established a scholarship in Ms Soltan’s name the regime sent the university a furious letter of complaint.


Back in Tehran, the regime tried to buy off Ms Soltan’s parents by promising them a pension if they agreed that their daughter was a “martyr” killed by foreign agents.


Her mother, Hajar Rostami Motlagh, was outraged. “Neda died for her country, not so that I could get a monthly income from the Martyr Foundation,” she said. “If these officials say Neda was a martyr, why do they keep wiping off the word ‘martyr’ in red which people write on her gravestone? ... Even if they give the world to me I will never accept the offer.”


Soon afterwards, government supporters desecrated her grave. The regime has not arrested or investigated Abbas Kargar Javid, who was caught by demonstrators seconds after he shot Ms Soltan. The crowd, unwilling to use violence, and with the police the enemy, let him go — but not before they had taken his identity card.


Six months on, it is obvious that Ms Soltan did not die in vain. The manner of her death, and the regime’s response, has shredded what little legitimacy it had left. She helped to inspire an opposition movement that is now led by her generation, which a systematic campaign of arrests, show trials, beatings, torture and security force violence has failed to crush, and whose courage and defiance has won the admiration of the world.


As the new year approaches, the so-called Green Movement appears to be gaining confidence and momentum. It no longer seems impossible that the regime could fall in 2010. If and when it does, Ms Soltan will be remembered as the pre-eminent martyr of the second Iranian revolution.
مادران عزادار آرامگاه جان باختگان راه آزادی مردم ایران را گل باران کردند

 

بنابه گزارشات رسیده به فعالین حقوق بشر و دمکراسی در ایران،مادران عزادار امروز بر آرامگاه جانباختگان راه آزادی مردم ایران در بهشت زهرا حاضر شدند و با نثار گل نسبت به تک تک آنها ادای احترام کردند و با آنها عهد بستن تا رسیدن به خواسته هایشان که محاکمه آمرین و عاملین کشتارها از پای نخواهند نشست


روز جمعه 4 دی ماه تعدادی از مادران عزادار که هر شنبه در پارک لاله جمع می شوند به نشانه اعتراض به کشتار جوانان از ساعت 14 در بهشت زهرا قطعه 257 به یاد شهدای قیام دور هم گرد آمدند تا به آنها ادای احترام کنند و بگویند تا رسیدن به خواسته شان که محاکمه آمرین و عاملین کشتار آنهاست ایستاده اند


مادران بر سر آرامگاه ندا آقا سلطان ٰ اشکان سهرابی ٰ سهراب اعرابی ٰرامین رمضانی سعید عباسی و علیرضا افتخاری و سایر شهدا گرد آمدند وبا اهدای گل یادشان را گرامی داشتند


مادر سهراب بر روی آرامگاه سهراب کاغذی که روی آن نوشته شده بود:« سهراب جان یاد تودر دلها و قلب تاریخ ایران زمین جاودانه خواهد ماند» را گذاشته بود 


رهگذران بسیاری از زن و مرد و حتی کودک بر سر آرامگاه این عزیزان به خصوص ندا می آمدند وبا افسوس به عکس ندا که روی سنگ قبرش حک شده بود نگاه می کردند، عده ای اشک می ریختند و عده ای با خواندن فاتحه یادش را گرامی می داشتند حتی خانم های پیری که به سختی و با عصا راه می رفتند بر سر آرامگاه ندا حاضر می شدند


فعالین حقوق بشر ودمکراسی در ایران
04 دی 1388 برابر با 25 دسامبر 2009




Mourning Mothers Place Flowers for
Freedom-Fighting Martyrs

December 25, 2009


Mourning Mothers Place Flowers for Freedom-Fighting Martyrs

According to Human Rights Activist Reporters in Iran, today mourning mothers gathered in Behesht Zahra cemetery around the tombs of the freedom-fighting martyrs. They placed flowers on the tombstones and vowed to continue their protests until the perpetrators who killed their loved ones are put on trial.

On Friday December 25th, a number of the mourning mothers who gather every Saturday at Laleh Park protested from 2:00pm at Behesht Zahra cemetary section 257, in memory of the martyrs.

The mourning mothers visited the tombstones of Neda Agha Soltan, Ashkan Sohrabi, Sohrab Arabi, Ramin Ramezani, Saeed Abbasi, Ali Reza Eftekhari, and other martyrs to place flowers for them.

Sohrab’s mother placed a note on his tombstone that read: Dear Sohrab your memory lives in the heart of Iran’s history.

A large number of passerby’s gathered around the tombstones, in particular Neda Agha Soltan’s. They would look at her picture at her tombstone. A number of them began to cry and a number recited Fatwas. A number of elderly women gathered too, despite the fact that they had trouble walking and had to use canes.

Human Rights Activists and Democracy Activists in Iran

Friday December 25, 2009

English Translation Persian2English

Friday, December 25, 2009

نامه مادر مهدی محمودیان به دادستان تهران : فرزندم را آزاد کنید


شبکه جنبش راه سبز (جرس): فاطمه الوندی مادر مهدی محمودیان در نامه ای به دادستان تهران خواستار آزادی فرزندش از زندان شد


به گزارش جرس ، متن کامل این نامه بدین شرح است:


به نام خدايي كه همه جا حاضر و ناظر و عادل و منتقم است


دادستان محترم عمومي و انقلاب تهران


با سلام


احتراما براي چندمين بار به عرض شريف مي رسانم كه اينجانب فاطمه الوندي 6 پسر دارم كه بعضي از آنها در دوره جنگ تحميلي كه براي دفاع از سرزمين مقدس مان و نظام جمهوري اسلامي به جبهه رفته بودند روزها چشم انتظار آمدنشان بودم و امروز همان مادر چشم براه فرزند ديگرش مهدي محموديان ؛ روزنامه نگار و فعال سياسي و حقوق بشري است كه در زندان شما بسر مي برد در حالي كه هر ساعت اين روزها برايم همچون سالي مي گذرد. بعضي از فرزندانم در لباس بسيج و بعضي در لباس اصلاح طلبي در خدمت كشورمان قرار گرفته اند اما سياست هاي دشمن تراشي بعضي از مسئولان مي خواهد همه اين فرزندان دلسوخته ايران و اسلام را در برابر هم قرار دهد. مهدي را دوماه و نيم است به زندان برده اند و گناهش جز دفاع از حقوق مردم نبوده است. او هميشه مي گفت قانون برايش محترم تر از هر چيز است و با هر كس قانون را زير پا بگذارد مخالف است در هر مقامي كه باشد. امروز كه او را سه ماه و نيم است زنداني كرده اند و حقوقدان هامي گويند طبق قانون بايد بازجويي در اسرع وقت انجام شود و متهم از بلاتكليفي در آيد اما مهدي من چند هفته بدون بازجويي به حال خود رها شده بود كه اين كار خودش شكنجه است و بعد ازآنهم روزي نيم ساعت بازجويي مي شود كه بگويند به دليل اينكه دارند تحقيقات مي كنند او را نگه داشته اند. شما البته همه اين حرف ها را مي د انيد و بهتر از ما هم مطلع هستيد و من خانه نشين هم مي فهمم كه دست هاي ديگري هم در كار است و شما به تنهايي دستتان بسته است اما از طرف رئيس قوه قضاييه حكم داريد و مي توانيد به تظلم ما رسيدگي كنيد. دختر 7 ساله مهدي دائم بهانه پدر را مي گيرد. او خيلي به پدرش وابسته است. كساني كه فرزندان ما را براي مدت هاي طولاني در زندان نگه مي دارند فقط وقتي كه خداي ناكرده خودشان هم گرفتار شوند مي توانند بفهمند بهانه گيري فرزند براي پدر زنداني و چشمان منتظر و اشك آلود پدر و مادريعني چه ؟


جناب آقاي دادستان


شما در شروع كار خود در سمت دادستاني تهران وعده قانون گرايي داده بوديد. طبق قانون اساسي هم ايرانيان از دوست و دشمن و با هرفكر و عقيده و اتهامي در برابر قانون يكسان هستند اما چرا قانون به نفع بعضي ها اجرا مي شود و براي بعضي ها زير پا مي رود؟ چرا بايد پسر من دوماه و نيم بلاتكليف در زندان باشد. چرا هيچ كس در اين كشور جوابگوي اين ظلم ها نيست كه روز قيامت براي يك دقيقه اش بايد جواب بدهند؟


آقاي دادستان به عنوان مادري از مادران اين كشور كه سهمي در به وجود آوردن نظامي داشته ايم كه امروز شما سكاندارش شده ايد درخواست مي كنم فرزندم هر چه زودتر از زندان آزاد شود و هر زماني هم براي سوال و جواب نياز باشد او در محضر مقام قضايي حاضر خواهد شد كما اينكه قبل از زنداني شدنش هم هربار احضارش كردند رفته است


فاطمه الوندي

Thursday, December 24, 2009

نامه پدر و مادر شیوا نظر آهاری خطاب به بازجوی وزارت اطلاعات


دخترما قصدی جز دفاع از انسانها ندارد



پنج شنبه 3 دی 1388



شیوا نظر آهاری ،فعال حقوق بشر که چند روز پیش با جمعی از خانواده های زندانیان سیاسی برای شرکت در مراسم تشییع آیت الله منتظری عازم قم بود ،بازداشت و همان شب به بند 209 اوین منتقل شد


پدر و مادر شیوا در نامه ای خطاب به بازجوی دختر بیست و شش ساله شان بی گناهی دخترشان را مورد تاکید قرار داده اند


نامه پدر و مادر شیوا نظر آهاری خطاب به کارشناس وزارت اطلاعات بدین شرح است


آقای علوی


کارشناس محترم وزارت اطلاعات


اینها صحبتهای مادر و پدر شیوا نظر آهاری خطاب به شماست


دلمان می خواست می توانستیم با شما رودر رو سخن بگوییم اما چون این امکان وجود ندارد حرفهایمان را از طریق این نامه می گوییم شاید این نوشته ها دلیلی شود که بتوانیم روزی رو در رو با شما سخن و از رنج ها و دردهای دوری از دخترمان بگوییم .


خود شما خوب به خاطر دارید که مدت 102 روز دخترمان در بازداشت وزارت اطلاعات بود و از این مدت نیز 30 روز آن را در سلول انفرادی گذراند. شیوا پس از این مدت با قرار وثیقه 200 میلیون تومانی از زندان اوین آزاد شد و اکنون با گذشت کمتر از سه ماه از آزادی اش بار دیگر توسط خود شما بازداشت شد. شیوا هم مثل خیلی دیگر از افراد در راه رفتن به شهر قم به منظور شرکت در مراسم تشییع جنازه آیت الله منتظری بود آیا این موضوع دلیل بازداشت دوباره اوست ؟مگر نه اینکه تعداد زیادی از هموطنانمان در این مراسم شرکت کردند آیا همه آنها بازداشت شدند ؟

آقای علوی

اولین سوال ما به عنوان پدر ومادر شیوا آن است که اگر قرار بود دخترم را بعد از گذشت کمتر از سه ماه از آزادی دوباره بازداشت کنید پس چرا او را آزاد کردید .ما می خواهیم بدانیم که در این سه ماه چه گذشته است که با وجود قرار سنگین وثیقه و نظر به اینکه به زودی هم دادگاه دخترم برگزار می شود دوباره تصمیم می گیرید اورا به زندان و سلول انفرادی برگردانید ؟

تا آنجا که ما مادر و پدر شیوا از نوشته ها و فعالیتهای دخترمان می فهمیم او کاری به جز فعالیتهای حقوق بشری نکرده است او در راستای این هدفش و دفاع از همه افراد فارغ از هر دین و مسلکی می کوشد. آیا دفاع از حقوق انسان ها جرم است؟

کارشناس محترم وزارت اطلاعات

شما در ملاقات حضوری که در بازداشت اول دخترم و درست 63 روز بعد اززندانی بودنش به من (مادر شیوا) دادید گفتید که دختری هم سن و سال شیوا دارید. می خواهم بدانم اگر دختر شما هم در چنین شرایطی بود همین رفتاری را با او می کردید که امروز با شیوا می کنید . حتی لحظه ای شده است که شیوا را هم مثل دختر خودتان ببینید ؟


ما خیلی حرف ها داریم که دوست داریم آنها را به شما بگوییم اما فکر نمی کنیم که مطرح کردن شان در این نامه ممکن باشد . اما از شما می خواهیم که فقط لحظه ای خود را جای ما بگذارید و فکر کنید پدر شیوا هستید و دوباره دخترتان را از شما جدا کرده اند ، آن وقت چه حالی پیدا می کنید. می دانید که شیوا اکنون در سلول انفرادی است شما حتی اگر بهترین شرایط را هم در آنجا برای او فراهم کنید باز هم نمی توانید رنج های حضور در آن سلول را نادیده بگیرید .شیوا ممکن است با این بازداشت دوباره بار دیگر کار وتحصیلش راکه این همه برای به دست آوردن شان تلاش کرده از دست بدهد 


باور کنید دخترما قصدی جز دفاع از انسانها ندارد با در نظر گرفتن این موضوع در نهایت انصاف و انسانیت پرونده اش را بررسی کنید 


شهرزاد کریمان – نظر اهاری ( پدر و مادرا شیوا


برگرفته از وب سایت تا آزادی روزنامه نگاران


The Parents of Shiva Nazar Ahari Write a Letter to the Expert Intelligence Ministry



The same night human rights activist and blogger Shiva Nazar Ahari went to Qom (a few days ago) with the families of a number of political prisoners to attend Ayatollah Montazeri’s burial ceremony, she was arrested and transferred to Evin prison.


Shiva’s parents pleaded for their 26 year-old daughter’s innocence in a letter to her interrogator.


Their letter to the Expert Intelligence Ministry reads:


Respected Expert of the Intelligence Ministry


This is what Shiva Nazar Ahari’s mother and father would like to say to you


We wish we could talk to you face to face, but since that is not possible, we will tell you what we have to say through this letter. Maybe one day, as a result of this letter, we will be able to talk to you face to face about the pains of being separated from out daughter.


You must remember very well that our daughter was under arrest by the Intelligence Ministry for 102 days. 30 of those days she was in solitary confinement. She was released from Evin prison on a 200 million Toman (approximately 200,000 USD) bail less than three months ago and now she has been arrested again by you. Shiva, like many others, was on her way to Qom with the intention of attending the burial ceremony of Ayatollah Montazeri. Is this the reason for her second arrest? Didn’t so many of other citizens attend this ceremony? Were they all arrested?


Mr. Alavi, as parents of Shiva, our first question to you is this: If our daughter was to get arrested less than three months after her release, then why was she released at all? We want to know what happened in these three months that despite the heavy bail and despite the fact that her court date is approaching, you decide to take her back to prison and solitary confinement?


As far as we understand from our daughter’s writings and activities, she has not done anything except some human rights activities. In her attempts to realize this goal, she does her best to defend every religion and ideology. Is it a crime to defend human rights?


Respected expert of Ministry of Intelligence, in the meeting that we had 63 days after my daughter’s first arrest, you told me (Shiva’s mother) that you have a daughter about the same age as Shiva. I wonder, if your daughter was in the same situation, would you have treated her the same way as you are treating Shiva today? Have you ever even for a second looked at Shiva like your own daughter?


There is a lot we would like to say to you, but we don’t think it is possible to say them all in this letter. But we want you to put yourself in our place for just one second and imagine that you are Shiva’s father and your daughter has been separated from you for the second time. How would you feel then? You know that Shiva is in solitary confinement now. Even if you provide her with the best conditions you cannot ignore the pains of staying in solitary confinement. With this second arrest, Shiva might lose her job and education, which she had tried so hard to attain.


Believe us, our daughter has no intention other than defending humans. Please consider this and review her file with the utmost fairness and humanity.


Shahrzad Karimian – Nazar Ahari (Shiva’s parents)


Translation by Bahaar for Persian2English