Thursday, December 3, 2009

واکنش مادر ندا به نمایش بسیجیان: دخترم را کشتید، سیاه بازی را تمام کنید


شروین ناظمی

شبکه جنبش راه سبز (جرس): "می خواهم فریاد بزنم چه می خواهید از دخترم؛ تو را به خدا بس کنید، او را کشتید حالا سیاه بازی راه انداخته اید مقابل سفارت انگلیس برای چی؟" مدام اشک می ریزد این مادر، گریه امانش نمی دهد، او مادر ندا آقاسلطان است که این سخنان را می گوید. درست در لحظه ای که جماعتی را همچون زمان های برگزاری نمایش های رو حوضی خیابانی جمع می کنند، جمع کرده اند تا هنرشان را به رخ بکشند که در قتل این دختر دست خارجی و دشمن در کار است تا شاید بتوانند شرم شان را از قتل دختران و پسران جوان میهن پنهان کنند.


ندا آقاسلطان در جریان اعتراضات مردمی به نتیجه انتخابات و پس از خطبه های آیت الله خامنه ای در نماز جمعه تهران که هشدار داده بود در این تجمعات ممکن است برخی به دنبال اهداف تروریستی خود باشند به همراه عده ای دیگر از جوانان معترض به شهادت رسید. انتشار فیلم چگونگی جان دادن این دختر جوان در لحظه ای کوتاه تمام جهان را تحت تاثیر قرار داد. دولت احمدی نژاد و فرماندهان نظامی تاکنون بارها اعلام کرده اند که ندا آقاسلطان توسط عوامل خارجی به قتل رسیده است.


روز گذشته در حالیکه عده ای را تحت عنوان دانشجویان بسیجی مقابل سفارت انگلیس برده بودند تا نمایش بازسازی صحنه قتل ندا آقاسلطان را به اجرا درآوردند، مادر این شهید جنبش سبز، عازم روزنامه ایران بود تا تکذیبیه خبر دروغ این روزنامه را برای انتشار تحویل آنها دهد. او دقایقی با خبرنگار ما همکلام شد. خبر دروغ ایران چه بود؟ مادر ندا می گوید: آنها به دروغ نوشته اند که من برای دادن مجوز ساخت فیلم دخترم به شبکه خبری سی ان ان پول گرفته ام. او در حالی که داغ دلش تازه شده است و اشک می ریزد، می گوید:" من اگر داشتم خودم پول می دادم که فیلم دخترم را بسازند، چطور ممکن است برای ساختن فیلم دخترم پول خواسته باشم. "


خبر روزنامه ایران و برخی سایت های وابسته به اقتدارگرایان که با اعتراض مادر ندا مواجه شده به این شرح است: "با گذشت چندین ماه از واقعه قتل ندا آقاسلطان، اخیرا شبکه خبری سی‌ان‌ان در تماسی که با خانواده ندا آقاسلطان برقرار کرده از آنان خواسته با این شبکه برای ساخت مستندی درباره زندگی دخترشان همکاری کنند. بر همین اساس، این شبکه خبری در نخستین گام برای نشان دادن حسن‌نیت خود به خانواده آقاسلطان به آنان پیشنهاد داده با دریافت 150 هزار دلار عکس‌ها، خاطرات و فیلم‌های مختلف مربوط به مرحومه ندا آقاسلطان را در اختیار سی‌ان‌ان قرار دهند. بنا بر این گزارش، سی‌ان‌ان قصد دارد با جمع‌آوری این عکس‌ها و نیز اطلاعات بیشتر درباره ندا آقاسلطان دست به ساخت مستندی از این واقعه دردناک زده و با وارونه کردن واقعیت، حملات بیشتری را متوجه جمهوری اسلامی کند."


مادر ندا یکبار دیگر ماجرای چگونگی به شهادت رسیدن فرزندش را اینگونه شرح می دهد: "من به همراه دخترم در تجمعات اعتراضی شرکت می کردیم. روز به شهادت رسیدن فرزندم به ندا گفتم امروز نیروهای نظامی حکم تیر گرفته اند بیرون نرو. ولی دخترم اعتراض کرد و گفت: مادر! اگر من نروم، تو نروی، دیگران هم نروند، پس چه کسی باید این اعتراض را فریاد بزند. او به همراه استادش به تظاهرات رفت و کشته شد."


مادر ندا می گوید:" خودشان دخترم را کشتند، آنها یکبار که مرا تهدید به سکوت می کردند از زبانشان در رفت که دخترم را نشان کرده بودند، آنها به من گفتند که فیلم تو و دخترت را در راهپیمایی های قبلی داریم. این ادعای آنها نشان می دهد که آنها دخترم را نشان کرده بودند و در روز حادثه او را کشتند و حالا مقابل سفارت انگلیس نمایش راه انداخته اند."


مادر ندا در حالی به برگزاری نمایش بازسازی صحنه قتل دخترش در مقابل سفارت انگلستان در تهران معترض است که اقتدار گرایان تیم های رسانه ای خود را به صحنه اعزام کرده اند و تدارک وسیعی برای پوشش خبری این مراسم دیده اند. امروز بیشتر روزنامه های اقتدار گرایان در صفحه اول روزنامه هایشان این مراسم را به صورت برجسته منتشر کرده اند. کیهان در صفحه اول خود به نقل از تجمع کنندگان که آنها را دانشجو خوانده، نوشته است: "انگلیس قاتل ندا آقاسلطان را برای محاکمه به ایران تحویل دهد"، روزنامه ایران نیز همراه با چاپ عکسی نوشته است: "دانشجویان در برابر سفارت انگلیس اجرا کردند؛ بازسازی صحنه قتل مشکوک آقاسلطان" و روزنامه رسالت نوشته است "دانشجویان صحنه واقعی قتل ندا آقاسلطان را به تصویر کشیدند". هیچکدام از این روزنامه ها ننوشتند که مادر و پدر ندا در لحظه ای که دانشجویان به خون خواهی ندا جمع شده بودند کجا بوده اند و موضع آنها چیست.


خبرگزاری فارس متعلق به سپاه پاسداران، سناریوی نمایش اجرا شده در مقابل سفارت انگلیس را اینگونه شرح داده است:

" در ابتداي اين تئاتر خياباني يكي از دانشجويان به عنوان مجري شبكه bbc فارسي به ايفاي نقش پرداخت. سپس يكي ديگر از دانشجويان در نقش مامور سازمان جاسوسي انگليس MI6 ماموريت آرش حجازي براي قتل ندا آقا سلطان را تشريح كرد. وي با دادن مبالغ،‌اسلحه و بيان نحوه ماموريت آرش حجازي و همچنين دادن بليت رفت و برگشت به ايران، حجازي را براي انجام ماموريت روانه ايران كرد.


در قسمت بعدي اين تئاتر، دانشجويي كه نقش آرش حجازي را بازي مي‌كرد و چهره خود را با تصوير اين فرد پوشانده بود، نحوه قتل ندا آقا سلطان را به يكي از همكارانش توضيح داد.


قسمت بعدي اين تئاتر صحنه قتل ندا آقا سلطان بود. آرش حجازي با حضور در كنار ندا آقا سلطان وي را عليه جمهوري اسلامي و سر دادن شعار تحريك كرده و وي را به گوشه‌اي از محل قتل راهنمايي مي‌كرد. همكار وي نيز در اين زمينه او را به اين كار تشويق مي‌كرد و بعد از آن نيز هنگامي كه ندا آقا سلطان در حال شعار دادن بود، همكار آرش حجازي از پشت سر وي با اسلحه‌اي كه در پيراهن خود پنهان كرده بود، پشت سر ندا آقا سلطان را مورد هدف گلوله قرار داد و وي را به قتل رساند و بعد از آن سوار بر وسيله نقليه خود، از محل دور شد.
در قسمت بعدي آرش حجازي با حضور در محل قتل با ايجاد سر و صدا و هياهو مردم را به سمت خود و جنازه ندا سوق داد و شروع به سردادن شعارهايي عليه جمهوري اسلامي كرد."


بازداشت ساعتی پدر و مادر ندا در روز 13 آبان

مادر ندا در این گپ و گفت کوتاه خبر از بازداشت ساعتی خود و همسرش در روز 13 آبان می دهد. او می گوید: روز 13 آبان به همراه همسرم به قصد شرکت در مراسم این روز به میدان هفت تیر رفتیم. اما همینکه بسیجی ها چهره ما را شناختند به شدت ما را مورد ضرب و شتم قرار دادند. او می افزاید: آنها سپس برای چند ساعت ما را بازداشت کردند.


اقتدارگرایان که هنوز از شوک رسوایی به قتل رساندن جوانان ایرانی در رسانه های دنیا بیرون نیامده اند، هر روز می کوشند با نمایشی تازه این رسوایی را به گونه ای پنهان و با قلب ماهیت کردن این اتفاق از پاسخ دادن به این پرسش که با کدامین مجوز به روی جوانان معترض وطن، گلوله بسته اید، طفره می روند. اما جنبشی که با خون این جوانان آبیاری شده، مثل رود خروشان به پیش می رود. دیروز مردم شرکت کننده در مراسم 13 آبان را به باطوم بستند ولی باز فردایی در پیش است. 16 آذر در پیش است و بار دیگر جنبش سبز ایران، صدای اعتراض خود را بلند خواهد کرد تا شاید این بار، حاکمیت صدای مردم را بشنود
.

Tuesday, December 1, 2009

زنان سبزپوش علیه نظامیان جوشن پوش 
به مناسبت روز جهانی مقابله با خشونت علیه زنان

عسل اخوان

25 نوامبر روزجهانی مبارزه با خشونت علیه زنان است، در مورد خشونت علیه زنان و در مذمت آن بسیار می توان گفت و نوشت و باید هم چنین کرد. چند نسل از فعالین حقوق زنان در ایران در این باب گفته و نوشته اند و علیه این پدیده به مبارزه برخاسته اند. نسل ما اما اکنون شاهد یکی از نادرترین موارد خشونت علیه زنان آن هم به علنی ترین شکل ممکن است: خشونت عمدی و آشکار پلیس و نیروهای نظامی یک دولت کودتاچی و مردسالار علیه زنان.
اگر تا دیروز زنان مظلومانه و در خفا با خشونت پدران و برادران و شوهران خویش مواجه بودند و از ترس آبرو دم بر نمی آوردند امروز اما آنها جلودار جنبش علیه دولتی هستند که مبارزات زنان و خشونت علنی ماموران دولتی علیه زنان مشروعیت و آبرویش را برای همیشه بر باد داده است حتی هیچ تقلب انتخاباتی ای نمی توانست به اندازه تصاویر منتشر شده از خشونت مامورین دولتی علیه زنان تظاهرات کننده مشروعیت دولت را زیر سوال ببرد ، حالا تصویر صورت خونی و چشمان بی فروغ ندا آقا سلطان را همهی دنیا دیده اند و خبر تجاوز به زنان در زندان را مردم جهان حتی در دور دست ترین نقاط دنیای اسلام به گوش شنیده اند.
پلیس و نیروهای وابسته به یک نهاد مشخص نظامی آگاهانه و از روی عمد زنان را آماج خشونت قرار می دهند، گویی نیروی سرکوب نیر متوجه شده که زنان امروز نیروی اصلی تحرک و تحول اجتماعی در ایران هستند. زنان بیش از هر نیروی دیگری در ایران برای مبارزه علیه بی عدالتی و استبداد انگیزه دارند. انها در جریان تحولات چند ماه اخیر ایران به خوبی انگیزه و توان خود را نشان داده اند.
حالا دیگر حاکمیت تنها با چند صد فعال شناخته شده حقوق زنان مواجه نیست بلکه این توده زنان ایرانی هستند که به طور خودجوش علیه تحقیر، استبداد و نابرابری برخاسته اند و دنیا را به تحسین واداشته اند.
آنچه در این چند ماه در ایران اتفاق افتاد به رغم تمام وجوه تلخ و جنبه های تراژیکش پایان رسمی دوران پرده نشینی زنان بود، زنان البته پیش از این نیز در بطن تحولات اجتماعی و سیاسی ایران حضور داشته اند اما در عین حال هرگز مطالباتی این چنین پرداخت شده و مشخص نداشته اند. حالا همه آنها که مدعی رهبری جنبش مردمی هستند ناچارند به صریح ترین بیان ممکن بر حقوق و مطالبات اولیه زنان تاکید کنند و صحه گذارند.
زنان در جنبش مردمی اخیر دیگر پرده نشین نیستند، انها سبزپوش به میدان آمده اند و حکومت نظامیان جوشن پوش را به چالش گرفته اند، نظامی گری در جامعه مردسالار عینیت خشونت و زن ستیزی است، نظامی گری محمل و سمبل نظام مردسالار است، توتالیتاریسم، نظامی مردسالار با ترتیب دادن مانورها و رژه های مردانه می کوشد مردسالاری را بر تمامی زوایای جامعه تحمیل کند، رژه نظامی برای حکومت توتالیتر مظهر قدرت نمایی است، در رژه موشکها،تانکها،هواپیما ها و نظامی ها اما زنان غایبند. نه در جایگاه فرماندهان و "مقامات لشکری و کشوری" از زنان خبری هست و نه در میان نظامیان. با این حال زنان در خیزش اخیر خود تمامیت زرادخانه نظامی گری و مردسالاری را به چالش گرفتند. حالا دیگر چند صد "زنان پلیس" برای سرکوب زنان کفایت نمی کنند از این رو مردان جوشن پوش خود وارد میدان شده اند تا تصویر مرد غول پیکری که باتوم به تن زنان جوان، پیر و میانسال، زنان چادر به سر یا بدون چادر می زند به یکی از تصاویر همیشگی تجمعات اعتراضی تبدیل شود.
به هر حال آنچه در این مرحله برای زنان مهم است این است که به رهبران و بدنه جنبش خاطر نشان کنند که دیگر خیال پرده نشینی ندارند، دیگر خواستهای زنان نباید قربانی هیچ مصلحت سنجی مردانه ای شود، زنان دیگر وسیله قدرت طلبی مردان نمی شوند، دیگر نمی توان با استدلالهای پوچی نظیر "اولویتهای مهمتر" زنان را از پیگیری حقوقشان منصرف کرد، برای زنان سبزپوش هیچ اولویتی مهمتر از تضمین حقوق برابر برای زنان وجود ندارد . زنان در هیچ مرحله ای از این جنبش نباید دست از بدیهی ترین حقوق و مطالبات خود بکشند. تجربه انقلاب 57 به ما زنان آموخته است که هیچ مصلحتی بالاتر از حقوق ما وجود ندارد.

پی نوشت:
*عنوان این مقاله را از نام کتاب مشهور فاطمه مرنیسی یعنی "زنان پرده نشین و نخبگان جوشن پوش" وام گرفته ام


Monday, November 30, 2009

عکسهایی از گردهمایی یازدهمین هفته ایرانیان مقیم هامبورگ - آلمان
بمناسبت همبستگی با مادران عزادار در ایران



دیدار ما هر شنبه

Hamburg: Ida- Ehre- Platz (Mönckeberg Str –Spitaler Str.) Samstags 15:30 bis 16:30 : زمان ۱۵.۳۰ تا ۱۶.۳۰
جمعی از مادران مقیم هامبورگ

Sunday, November 29, 2009

مادرمهرنوش اعتمادي: فقط مرا ازاين سرگرداني نجات دهند


از بازداشت مهرنوش اعتمادي فعال کمپين يک ميليون امضا در اصفهان، دوم آذر ماه تاکنون اطلاع مشخصي ازوضعيت او در دست نيست. صبح روز اول آذر ماه ماموران با در دست داشتن حکم جلب و حکم تفتيش منزل که به امضا دادستاني اصفهان رسيده بود، اعتمادي را بازداشت کردند. سپس در شعبه 11 دادگاه انقلاب اصفهان به وي تفهيم اتهام شد و ابتدا قرار بازداشت 24 ساعته و سپس قرار وثيقه 50 ميليوني برايش صادر کردند. با وجود اين هنوز مهرنوش در زندان است و خانواده اش نگران.
با مادر مهرنوش، صديقه شالبافيان، گفتگويي انجام داده ايم که مي خوانيد:
اگر ممکن است خلاصه اي از روند پرونده ي مهرنوش براي ما بگوييد.
روز دوشنبه دوم آذر ماموريني که مي گفتند از ستاد خبري اطلاعات هستند ساعت 8 صبح با حکم دادستاني اصفهان وارد منزل ما شدند، يعني يک حکم براي جلب داشتند و يک حکم براي تفتيش وسايل شخصي مهرنوش که البته اين آقايان همه ي خانه را گشتند و علاوه بر وسايل مهرنوش از وسايل من و برادرهاي مهرنوش هم چيزهايي با خودشان بردند، مثلا کيس کامپيوتر و دست نوشته ها که مهرنوش هم خيلي به اين موضوع اعتراض داشت. بعد از ظهر روز دوشنبه مهرنوش تماس گرفت و گفت که فردا به دادگاه مراجعه کنيم. سه شنبه در شعبه 11 دادگاه انقلاب جلسه اي تشکيل شد که بعد از آن به ما گفته شد که 24 ساعت قرار بازداشت صادر شده، البته رسمي گفته نشد.دو روز بعد مهرنوش با ما تماس گرفت و گفت که قرار وثيقه ي 50 ميليوني برايش صادر شده، ولي وقتي ما فردايش براي گذاشتن سند مراجعه کرديم بازرس شعبه 11 به ما گفتند که وثيقه تعيين کردم ولي از شما نمي پذيرم چون تحقيقات تمام نشده. ما به معاون دادستان مراجعه کرديم، ايشان مي گفتند که غير ممکن است قراري تعيين شود و پذيرفته نشود و مي گفتند شما اشتباه مي کنيد . فعلا ما در اين سردرگمي هستيم.

تماس شما با مهرنوش در چه حدي بوده ؟ آيا اطلاعي از او داريد؟

ما فقط دو يا سه تماس تلفني کوتاه و کنترل شده با مهرنوش داشتيم، حتي دو بار تا به حال بازپرس پرونده به ما گفته که براي ملاقات برويم و يک بار به ما نامه هم داده ولي بعد از مراجعه به زندان و ساعت ها معطلي به ما گفتند که چون مهرنوش بازجويي دارد امکان ملاقات نيست.ما حتي هنوز اتهامش را هم نمي دانيم، همان روز من از آقاياني که به منزل ما مراجعه کرده بودند پرسيدم جرم مهرنوش چيست ؟ گفتند فعاليت هايش در کمپين يک ميليون امضا.

در خواستي که از مقامات قضايي داريد چيست؟

اجراي قانون. من فقط مي خواهم که مرا از اين سرگرداني نجات بدهند، به وثيقه اي که به خود مهرنوش هم ابلاغ کردند عمل کنند، و اتهامش را شفاف به ما بگويند، ما چون نه ملاقاتي داريم و نه مي توانيم با تلفن درست صحبت کنيم طبيعتا نگران وضعيت مهرنوش هستيم.

آيا شما از فعاليت هاي مهرنوش اطلاع داشتيد؟ فکر مي کنيد فعاليت هايش سزاوار چنين برخوردي است؟

بله اطلاع داشتم، و فکر مي کنم نه تنها قانوني است بلکه به نفع جامعه هم هست، مهرنوش سال ها وقتش را صرف تحقيق، تدريس و فعاليت در مورد زنان کرده، حالا هم نه درخواستش غيرقانوني است و نه نحوه ي عملکردش. مي دانم مهرنوش هيچ وقت از چارچوب قانون فراتر نرفته است.

اقدام بعدي که انجام خواهيد داد چيست؟

ما کاري به جز مراجعه مجدد به مقامات قضايي نداريم و راهکارهاي حقوقي که خود دادستان و ديگران مي دهند را پيگري مي کنيم، اگر نتيجه نگرفتيم به مقامات قضايي بالاتر مراجعه خواهيم کرد.
تغيير براي برابري - هشتم آذر ۱۳۸۸


گزارش نوزدهمین هفته همبستگی زنان شهر کلن/آلمان با مادران عزادار ایران

22 November2009


 
فراخوان کُردها در شهر کلن برای تجمع عليه گسترش حکم اعدام در کردستان ايران، ۲۸ نوامبر

گزارش تصویری از شرکت گروه همبستگی زنان شهر کلن با مادران عزادار ایران در این تجمع
 



مراسم حمایت از زنان ایران، در سالگرد روز جهانی مبارزه با خشونت علیه زنان، پنجشنبه ۲۶ نوامبر در شهر وین