مراسم تولد ندا آقا سلطان در بهشت زهرا
پس از یورش گسترده نیروهای ضد امنیت به مادران عزادار پارک لاله در سه نوبت ، مادران هر هفته در مناطق مختلف تهران گرد هم می آیند تا خواسته هایشان که همانا آزادی زندانیان عقیدتی و مجازات آمران و عاملان کشتار فرزندان شان طی سه دهه اخیر است را ، تکرار کنند و نگذارند خون پاک فرزندان شان پایمال شود .
این هفته به مناسبت تولد ندا آقاسلطان سمبل جوانان آزاده کشور تعداد کثیری از مادران در بهشت زهرا همراه زهره مادر ندا و مردم سبزکشورمان بودند و با آش وکیک و چای از مردم پذیرایی کردند .
لازم به ذکر است که ماموران برای جلوگیری از حضور مردم در مراسم تولد ندا بسیاری را به بهشت زهرا راه ندادند وبرخی مسیر های منتهی به بهشت زهرا را نیز مسدود کرده بودند. همچنین تمام گلفروشی های بهشت زهرا تعطیل بود .ولی مزار ندا غرق در گل بود و مادرندا در حضور ماموران فریاد می زد " دخترم تولدت مبارک ببین چقدر مهمان آمده ، ببین چقدر مردم دوستت دارند . " و همه با اشگ و تاثر فراوان با او همدردی می کردند
این هفته به مناسبت تولد ندا آقاسلطان سمبل جوانان آزاده کشور تعداد کثیری از مادران در بهشت زهرا همراه زهره مادر ندا و مردم سبزکشورمان بودند و با آش وکیک و چای از مردم پذیرایی کردند .
لازم به ذکر است که ماموران برای جلوگیری از حضور مردم در مراسم تولد ندا بسیاری را به بهشت زهرا راه ندادند وبرخی مسیر های منتهی به بهشت زهرا را نیز مسدود کرده بودند. همچنین تمام گلفروشی های بهشت زهرا تعطیل بود .ولی مزار ندا غرق در گل بود و مادرندا در حضور ماموران فریاد می زد " دخترم تولدت مبارک ببین چقدر مهمان آمده ، ببین چقدر مردم دوستت دارند . " و همه با اشگ و تاثر فراوان با او همدردی می کردند
تعداد دیگری از مادران در اطراف پارک لاله معیاد گاه همیشگی یکدیگر را ملاقات کردند ولی نتوانستند حتی در سکوت محض کنار آب نما بایستند .
جالب اینکه گروه های مختلف مادران با هماهنگی دوستان خود در چندین پارک مختلف یاد و خاطره عزیزان شان را گرامی داشتند .
مادران عزادار تا رسیدن به خواسته های بر حق شان به این حرکت مسالمت آمیز ادامه خواهند داد . مادران عزادار
جالب اینکه گروه های مختلف مادران با هماهنگی دوستان خود در چندین پارک مختلف یاد و خاطره عزیزان شان را گرامی داشتند .
مادران عزادار تا رسیدن به خواسته های بر حق شان به این حرکت مسالمت آمیز ادامه خواهند داد . مادران عزادار
ارسال شده توسط madarane azadar در ۲۱:۵۵ 0 نظرات پيوندهای مربوط به اين پيام
---------------------------------------------------
Neda’s birthday at Behesht Zahra cemetery
Today, Saturday January 23, 2010 was the birthday of Neda Agha Soltan, the symbol of freedom seeking struggle of Iranians. Around 2:00 p.m. we reached plot 257. Neda’s grave was adorned with candles, rose petals, and pictures of her childhood. From the first moments when one guard was making rounds in the vicinity of plot 257, plainclothes men in cars and on motorcycles started surrounding the plot.
Neda’s mother claimed they had not allowed her to hold a 40th day memorial for her daughter so she had to commemorate her birthday instead. The previous day authorities had told Neda’s brother that holding a birthday for her was allowed, as long as no slogans were chanted. Slowly the number of people attending the ceremony increased. Present were mourning mothers and their supporters and tens of individuals who had made it to the cemetery.
When Neda’s mother saw the people appearing one by one, while she was crying loudly, she addressed her martyred daughter, “Neda darling, wake up and see how many guests are here for you, last year you were alone. Wake Up!” The distraught mother would sometimes sit by her daughter’s grave and stare at it remembering her daughter. It seemed like the people surrounding this mother and her daughter’s tomb were remembering Neda’s last open eyed look. The look that seemed to scream freedom!
Neda’s birthday cake was placed on her tomb with a ‘27’ on it, while her mother cried, “My darling Neda is twenty-seven. People’s Neda is 27 years old.
As the crowd increased by 2:45 p.m., two cars from security forces parked facing plot 257. The security forces stepped out with three plainclothes men—Neda’s aunt was taking pictures of the tomb when the forces spoke to Neda’s father and asked to see the pictures in Neda’s aunt’s mobile phone.
Ashkan Sohrabi’s mother called and informed that on Navab street, officers stopped cars and kept them from going to Behesht Zahra cemetery. For as long as 15 minutes they had prevented Ashkan’s family from moving. Finally they managed to get to Behesht Zahra from another route.
At the end of the commemoration, ‘Mourning Mothers’ stood in front of Neda’s tomb and quietly sang this poem from Parvin:
You left, my heart is heavy
From the night you did not return
Blissful world turned sad
From the night you failed to return
At 3:25 p.m. an unmarked white van stopped in front of plot 257 and a few plainclothes men came out as though to make the crowd disperse.
Human Rights and Democracy Activist in Iran
Translation by: Setareh Sabety
No comments:
Post a Comment