گردهمآیی حامیان مادران عزادار در لس آنجلس دوم ژانویه 2010
در پاسخ به فراخوان عمومی برای افروختن زنجیره ای از شمع در شهرهای مختلف جهان در روز شنبه دوم ژانویه نیز در محل تجمع همیشگی حامیان مادران عزادار ایران در لس آنجلس گرد هم آمدیم تا با حضور خود در پوشش سیاه ضمن اعتراض به کشتارهای اخیر حکومت ایران همبستگی خود را با خانواده های شهدا، بازداشت شدگان و مفقود الاثرها به نمایش بگذاریم و به آن عزیزان نشان دهیم که در این شرایط تنگ و دشوار تنها نیستند. نه تنها قلب همه هموطنان با آنهاست بلکه بسیاری غیرایرانیان نیز از آنچه در ایران می گذرد متأثرند و با مردم آزاده ایران ابراز همدلی می کنند. ویدیو کلیپ زیر بخشی از این گردهمآیی را نشان می دهد
http://www.youtube.com/user/mournfulmothers#p/a/u/0/B-hvZCH7tO0
--------------------------
واگویه هایی با مادران عزادار و چشم انتظار / از سوفیا صدیق پور
خواهرم تو بگو کدامین آه ات را فریاد بکشم؟
تو که هنوز نمی توانی فراموش کنی درو شدن همسر و فرزندت را در سالهای دهه شصت؟ تو که هنوز داغدار جگر گوشه ات هستی که جلادان خیابان های خردادماه او را از تو ربودند؟ تو که هنوز در بهتی که چگونه دژخیمان در سیاهچال های زندان ها فرزند بی گناهت را زیر شکنجه درهم شکستند و همچنان بر اریکه قدرت سوارند؟ تو که هنوز ماهها و سالهاست از این مرجع به آن مرجع قضایی به دنبال عزیز گمشده ات می گردی؟... و اینک داغی دوباره را باید بر جان تحمل کنی به جرم عزاداریت در عاشورا؟
پروین عزیزم تو بگو کدامین آه ات را فریاد بکشم؟
تو که هر روز در جستجوی سهراب برای او لباس های تمیز همراهت می بردی که مبادا با لباس کثیف و پاره به خانه برگردد. تو که باید میان عکس صدها کشته به دنبال صورت سهرابت می گشتی؟ تو که عکس های پاره پاره شده فرزندت پاسخ دادخواهی ات بود و باز می گفتی که اگر خواستار شناسایی مسببین قتل جگر پاره ات هستی نه برای قصاص و انتقام است که تو آزارت به مورچه ای نمی تواند برسد
هاجر عزیزم تو بگو کدامین آه ات را فریاد بکشم؟
تو که صورت غرقه به خون ندایت سمبلی است که نه تو، دنیا نمی تواند فراموش کند؟ تو که برای گرفتن التیام به مزار دخترت می روی و می بینی که چگونه کور دلان حتی سنگ قبر او را نیز نمی توانند تحمل کنند و آنرا در شکسته اند؟ توکه نمک بر زخمت می پاشند با سیاه بازی های خود که قتل او را ساختگی قلمداد می کنند
فاطمه عزیزم تو بگو کدامین آه ات را فریاد بکشم؟
تو که یک پسرت در سینه خاک و یکی در کنج زندان؟ تو که جرم کیانوشت آن بود که در تظاهراتی بی خشونت سراغ رأی اش را گرفته بود و جرم کامرانت شرکت در مراسم بزرگداشت برادر جان باخته اش در دانشگاه؟ تو که بچه هایت را بدون پدر بزرگ کردی، دانشگاه فرستادی و امید داشتی به ثمر نشستن شان را ببینی؟
مهین عزیزم تو بگو کدامبن آه ات را فریاد بکشم؟
تو که حسینت را در شکنجه گاه زندان کشتند و از تو امضا گرفتند که اگر صدایت را بلند کنی عباست را هم که در چنگال دارند خواهند کشت؟
و اکرم عزیزم
تو که ده سال است به دنبال سعیدت هر مرجع قضایی را زیر پا گذاشته ای و جز جواب سربالا ، تحقیر و توهین و سوءاستفاده مالی پاسخی نگرفته ای؟
و حالا با آن همه زخم، چگونه فریاد کنم بیدادی را که روا میدارند به زنان و مادرانی که تنها جرمشان گسترش عدالت و پرهیز از خشونت است؟
منصوره شجاعی، شیوانظر آهاری،زهره تنکابنی، آذر منصوری، بهاره هدایت، نوشین عبادی، نسرین وزیری، سمیه رشیدی، مریم ضیاء، لیلا توسلی، آتیه یوسفی، مهین فهیمی، عاطفه نبوی، شبنم مددزاده، مهدیه گلرو، بدرالسادات مفیدی... خواهران عزیزم کدامین آه شما را فریاد بکشم؟ شما که برای دادخواهی عزیزانتان یا همدلی با مادران زجر کشیده با تنها سلاحتان، پرچم صلح، به میدان رفتید و حالا خود در گوشه زندان در بندید؟
اما در چه خیال خام اند آن سیه دلان؟ آیا به راستی باور دارند که می توان بیکران آسمانهایی را که جولانگاه بلندترین پروازهاست در کنج قفس گنجانید؟ آیا کورند تا ببینند که از هر تکه تکه سنگ قبر خرد شده ندا دهها ندا زاده می شود و از هر پاره پاره عکس سهراب دهها سهراب جان می گیرد؟
تا کی گمان می کنند می توانند با ترور، شکنجه زندانیان تا مرگ، رد شدن از روی تظاهر کنندگان با ماشین و یا پرتاب آنها از روی پل در مقابل خواست های حق طلبانه این ملت بیدار بایستند؟
اما عزیزانم بدان که تنها نیستید. گرچه دست ما کوتاه است که دستهای دردمندت را بفشاریم اما قلب های شما آنقدر بزرگ است که دنیا را لمس کرده تحت تأثیر قرار داده است
پیروزی با شماست حتی اگر امروز تلاش کنند آنرا زیر خروارها خاک مدفون کنند!
+ نوشته شده در یکشنبه سیزدهم دی 1388ساعت 21:36 توسط پرتو نوری علا | نظر بدهید
No comments:
Post a Comment