عکسهای جانباختگان جنبش مردم آزادیخوان ایران به (میدان مادران)میدان مایو
در آرژانتین رسید
مادران میدان مایو، مادران خاوران، مادران عزادر
ما از فرزندانمان زاده شدیم
این شعار، شعار مادران میدان مایوست. و شاید شعار تمامی مادرانی که در سراسر دنیا فرزندانشان قربانیان حکومت های دیکتاتوری شده و خواهند شد
زنی که فرزند به دنیا می آورد، زندگی خلق می کند و با بریدن بند ناف، آزادی نوزادش را پایه می گذارد. ما مادرانی هستیم که برای زندگی و آزادی مبارزه می کنیم
این سخنان یکی از مادران آرژانتینی از گروهی است که به نام مادران میدان مایو شهرت جهانی پیدا کرده اند
مادرانی که فرزندانشان بین سالهای 1976و 1983 ودر دوره حکومت رعب و وحشت نظامیان مفقود شده بودند
متاسفانه حکومت های دیکتاتوری از هر نوع، قربانیان زیادی دارند که قشر اصلی آن را جوانان و آزادیخواهان تشکیل می دهند. حکایت مادران میدان مایو حکایت زنان درد کشیده ای است که سال ها پیش در غم مفقود شدن فرزندان جوان خود سوختند، آب شدند و بار دیگر از زمین رستند تا نگذارند خون پاکشان بیهوده هدر شود. 30 اپریل مصادف با سی امین سالگرد تشکیل این گروه بود. اعضای این تشکل با در دست داشتن مشعل هایی به راهپیمایی خود در میدان مایو در بوئنس آیرس پایتخت آرژانتین پرداختند تا بار دیگر یاد فرزندانشان و اهداف اصلی تشکلشان را به گوش جهان برسانند.
در ایران نیز ما مادران خاوران را داریم.
در تابستان 1367 رژیم جمهوری اسلامی پس از پذیرش آتش بس از جنگ با عراق فارغ شد و به داخل پرداخت. بیش از چهارهزار جوان، زن و مر د، کسانی که دوران محکومیتشان را میگذراندند و بعضی از آنها دیگر بایستی که آزاد میشدند، با دادگاه های چند دقیقه ای بدون وکیل با یک پرسش و پاسخ کوتاه روانه ی قربانگاه گردیدند و آنها را بدون اطلاع خانواده هاشان در گورهای جمعی در خاوران دفن کردند. و از زمانی که خانواده ها کم کم متوجه این جنایت شدند و با پیگیری فهمیدند که گور فرزندانشان در گورستان کفرآباد در جاده خراسان است، به آنجا شتافتند و توانستند سند جنایت رژیم را به تصویر بکشند و از آن زمان تا حال که بیش از بیست سال میگذرد، آنها علیرغم سرکوب و تهدیدهای پاسداران رژیم، دست از افشاگری علیه این جنایت برنداشته و از هر امکانی برای رساندن صدای خود به مقامات، مردم و جهانیان استفاده میکنند. آنها هر پنجشنبه و جمعه بر سر مزار فرزندانشان حاضر می شوند و آنجا را نه فقط به خاطر اینکه در اوایل جاده ی خاوران واقع شده بلکه به خاطر اینکه جایی ست که خورشید از آن سر می زند، خاوران خواندند. آنها خود به مادران خاوران مشهور شدند و سال گذشته در نوزدهمین کنفرانس بنیاد پژوهش های زنان ایران در برکلی کالیفرنیا، مادران خاوران، به عنوان زنان سال بنیاد معرفی شدند. فیلمی از مبارزات این زنان نشان دادند؛ مادر لطفی ها و مادر میلانی ها از رنج هایشان گفتند و از مبارزاتشان؛ زنانی که تعدادی از آنها امروز دیگر نیستند تا مبارزات ملت ایران را ببینند که دارد به خونخواهی جوانان آنان می انجامد
در ایران نیز ما مادران خاوران را داریم.
در تابستان 1367 رژیم جمهوری اسلامی پس از پذیرش آتش بس از جنگ با عراق فارغ شد و به داخل پرداخت. بیش از چهارهزار جوان، زن و مر د، کسانی که دوران محکومیتشان را میگذراندند و بعضی از آنها دیگر بایستی که آزاد میشدند، با دادگاه های چند دقیقه ای بدون وکیل با یک پرسش و پاسخ کوتاه روانه ی قربانگاه گردیدند و آنها را بدون اطلاع خانواده هاشان در گورهای جمعی در خاوران دفن کردند. و از زمانی که خانواده ها کم کم متوجه این جنایت شدند و با پیگیری فهمیدند که گور فرزندانشان در گورستان کفرآباد در جاده خراسان است، به آنجا شتافتند و توانستند سند جنایت رژیم را به تصویر بکشند و از آن زمان تا حال که بیش از بیست سال میگذرد، آنها علیرغم سرکوب و تهدیدهای پاسداران رژیم، دست از افشاگری علیه این جنایت برنداشته و از هر امکانی برای رساندن صدای خود به مقامات، مردم و جهانیان استفاده میکنند. آنها هر پنجشنبه و جمعه بر سر مزار فرزندانشان حاضر می شوند و آنجا را نه فقط به خاطر اینکه در اوایل جاده ی خاوران واقع شده بلکه به خاطر اینکه جایی ست که خورشید از آن سر می زند، خاوران خواندند. آنها خود به مادران خاوران مشهور شدند و سال گذشته در نوزدهمین کنفرانس بنیاد پژوهش های زنان ایران در برکلی کالیفرنیا، مادران خاوران، به عنوان زنان سال بنیاد معرفی شدند. فیلمی از مبارزات این زنان نشان دادند؛ مادر لطفی ها و مادر میلانی ها از رنج هایشان گفتند و از مبارزاتشان؛ زنانی که تعدادی از آنها امروز دیگر نیستند تا مبارزات ملت ایران را ببینند که دارد به خونخواهی جوانان آنان می انجامد
مادران عزادار ایران
حال پس از بیست سال، موج دیگری از مادران داغدار برآمده است. پس از انتخابات دهمین دوره ی ریاست جمهوری در 22 خرداد 1388 و تقلب وسیع و گسترده در آن و تظاهرات و اعتراضات پیامد آن رژیم ده ها تن را به خاک و خون کشید. مادران نداها، سهراب ها، اشکان ها و مسعودها و کیانوش ها به پا خاسته اند تا صدای آزادیخواهی فرزندانشان باشند. آنها "مادران عزا" را تشکیل داده اند تا در کنار "مادران خاوران" هر شنبه در پارک های ایران جمع شوند و با روشن کردن شمع، جویای عدالت برای فرزندانشان شوند.
امروز جامعه ما به جوانه هایی که از گوشه گوشه این خاک گلگون سر باز می کند تا به سوی خورشید رود، چشم دوخته اند. مادران ندا، سهراب، اشکان و کیانوش از فرزندانشان زاده شده اند. استبداد از آن جوانه ها می ترسد و آن جوانه زده شده در جای جای خاک سرما زده ایران. مادر سمبل شجاعت، عدالت طلبی و آرامش است. مگر نه این است که کودک به آغوش مادر خود پناه می برد. ایران به مادر خود نیاز دارد. به آغوش گرم و دل چون شیرش. به عزم استوارش و به قدم های راسخش.
مادرانِ زیباترین فرزندان آفتاب و باد، جمع می شوند و می گویند"این ذره ذره گرمی خاموش وار ما/ یک روز بی گمان/ سر می زند ز جایی و خورشید می شود"
شاید روزی از همین روزها، در جایی چون میدان آزادی.
برای خواندن متن کامل به لینک زیر مراجعه کنید
http://fa.shahrvand.com/2008-07-14-20-49-09/2008-07-14-20-50-43/3528-2009-09-24-18-21-49
No comments:
Post a Comment