گزارش سی امین هفته تجمع گروه همبستگی با مادران عزادار ایران در شهر کلن
07.Jan.2010
امروز هوا بس مه آلود بود و نمناک. نم بقدری بود که صورت و لباسها را هم خیس میکرد. درود به همت این زنان که به این تجمع ادامه میدهند
عاطفه ، یکی از حامیان مادران در گروه با اینکه ده روز پیش عمل سنگین پا داشته ولی با پای گچ گرفته و روی صندلی چرخدار امروز در جمع حاضر و باعث دلگرمی و قوت قلب دیگران شد
او که 22 ساله بود به چنگ رژیم شاهنشاهی و به زندان افتاد و حدود هفت سال جوانی خود را در زندان گذراند و حدود بیست و پنج سال است که در غربت زندگی میکند . او میگوید: من میدانم که زندان و شکنجه چیست .با اینکه زندان زمان شاه به مخوفی زندان رژیم جمهوری اسلامی نبود ولی داغ آن در تمام عمر بر روح و جسم میماند و من داغ از دست دادن یاران را زیر شکنجه و زیر جوخه اعدام چشیده ام . من عزاداری مادران یاران از دست داده را دیده ام و با آنها به عزا نشسته ام . در این روزها تمام این دردها دوباره جان گرفته .حتی باز شب ها خواب شکنجه را می بینم . انگار که مبارزه ما مادام العمر شده
او آمدن به این تجمع را کوچکترین وظیفه خود برای این جنبش میداند و میگوید که حتی اگر 80 ساله هم بشوم باز اگر لازم باشد برای مبارزه با هر نوع دیکتاتوری و آزادی مردم به خیابان خواهم آمد
No comments:
Post a Comment