Saturday, February 6, 2010

دوستان عزیز یک هفته برای بررسی وضعیت حقوق بشر در ایران
از طرف سازمان ملل در ژنو باقیمانده . لطفا  امضا کنید 

هم میهنان عزیز
در ماه فوریه ۲۰۱۰ در مقر سازمان ملل متحد در ژنو، شورای حقوق بشر سازمان ملل، در هفتمین نشست خود به بررسی وضعیت حقوق بشر ایران خواهد پرداخت.
زمان برگزاری این نشست یکی از بهترین فرصت هاست برای یادآوری و دفاع از حقوق پایمال شده ی ملت ایران و افشای حکومت کودتا و جلب پشتیبانی بین المللی برای مردم ایران


Event: Gathering in front of the United Nation’s Headquarters in Geneva in Protest to the Violation of Human Rights in Iran

The situation of human rights in Iran will be reviewed at the 7th session of the Universal Periodic Review (UPR) of the United Nation Human Rights Council (UNHRC), between February 15-17, 2010.

Coinciding with the UPR session, “UPR-Iran 2010 Action Group”-- a network of local and international human rights organizations and activists -- will be holding a protest in front of the United Nations’ offices in Geneva in order to highlight the widespread and persistent violations of human rights in Iran.

Noting the escalation of state-sanctioned violence, and the threat of execution against civic activists, we invite all human rights defenders and victims of human rights abuse in Iran to attend these gatherings and to voice their demands.

Our demands of the United Nation Human Rights Council are as follows:

1. To condemn state-sponsored violence, torture, rape, execution and other forms of human rights violations in Iran
2. To demand the immediate and unconditional release of all political prisoners
3. To call for freedom of association and expression
4. To dispatch a group of delegates to inspect the condition of prisons and prisoners in Iran
5. To initiate an investigation to identify those responsible for massive human-rights abuses; and to bring them before the International Criminal Court by a referral of the UN Security Council
6. To re-establish a special body for monitoring the human rights situation in Iran


حمایت کنندگان

اتحادیه دانشجویان اروپا
انجمن ایرانی حقوق بشردانشگاه یورک (کانادا
انجمن بیان( بلژیک
انجمن دیفا (آلمان
انجمن دفاع از حقوق بشر و دموکراسی (آلمان
ایران آزاد - کانون دفاع از مبارزات مردم ایران برای آزادی، حقوق بشر و
دموکراسی (آلمان
بنیاد اسماعیل خویی (امریکا
پشتیبانان دموکراسی و آزادی برای ایران (آمریکا
حامیان "مادران عزادار ایران" در لس آنجلس (آمریکا
جمعیت ایرانی حقوق بشر کالیفرنیا شمالی (آمریکا
جامعه دفاع از حقوق بشر در ایران - جنوب کالیفرنیا (آمریکا
جوانان پیشروی ایرانی (هلند
جامعه ی دفاع از حقوق بشر و دموکراسی در ایران (سوئد
دوچرخه سواری برای حقوق بشر (کانادا
سازمان دگرباشان جنسی ایران - ایرکیو (کانادا
شبکه فعالین ایرانی دفاع از حقوق بشر در اروپا و امریکای شمالی (بین المللی
شهروند (کانادا
صدای زنان کانادا برای صلح (کانادا
کمیته همبستگی با ملت ایران (کانادا
کمیته آمریکائیان و ایرانیان پیشرو (آمریکا
کمپین مبارزه با خشونت برای صلح، مرکز تحقیقات بین المللی بهداشت و طب پیشگیری (آمریکا
فدراسیون یوروپرس (اروپا
مادران ایرانی هامبورگ (آلمان
مادران داغدار لندن (انگلستان
مادران صلح -دورتموند حامیان مادران عزادار در ایران (آلمان
مرکز اسناد حقوق بشر ایران ( آمریکا
ندای مادران( بلژیک
ندای صلح و آزادی (کانادا
همبستگی با مادران عزادار در ایران- کلن (آلمان

***برای حمایت از این کوشش جمعی لطفا با این آدرس تماس بگیرید
upriran2010@gmail.com

گزارش مادران عزادار ایران  از تجمع مردم مقابل اوین و بهشت زهرا  


با درود به همه اعضا  

دوستان عزیز در پخش این خبر کوشا باشید 

دیروز 16بهمن 88 نیروهای سرکوبگر رژیم حاکم بر ایران از ساعات اولیه صبح و قبل از باز شدن درهای بهشت زهرا در محلهای مشخص شده ای که جانباختگان وقایع اخیر در آنها آرمیده اند گسیل شده و بر سر هر مزار تعداد 4تا 5نفر لباس شخصی ایستاده بودند که اجازه نمی دادند کسی به انها نزدیک شود. چند زن به مزار سهراب اشکانی رفته و در نبود ماموران چند شاخه گل سفید و قرمز بر روی سنگ قبر سیاه او گذاشتند که ماموران با دیدن گلها به رفتگر دستور دادند که با جارو گلها را از روی مزار او به پایین بریزد و جمع کند. تعداد بسیاری اتوبوس و ماشین های ون نیروی انتظامی و سازمان امنیت تمامی 4قطعه ای را که از قبل اعلام شده بود محاصره کرده بودند و حتی اگر کسی به مزار بچه های جان باخته نزدیک می شد با گوش ایستادن به حرفهایشان آنها را تهدید به خروج از بهشت زهرا می کردند. در قطعه 302 بالای مزار شهیدی که مادرش گوینده رادیو می باشد چند زن جمع شده بودند و دو نفر لباس شخصی تازه وارد را گذاشته که خبر ببرند. پسرها مشغول حرف زدن با هم بودند که ماموران آنها را صدا کرده و گفتند؟ آن چند زن در چه موردی صحبت می کردند؟ پسرهااظهار بی اطلاعی کرده و فرمانده با توهین به آنها گفت شما وظیفه دارید حرفهای را که مردم می زنند گوش داده و به ما گزارش دهید یالا برگردید اینها رو متفرق کنید. در ضمن لازم به یادآوری است که تعدادی از مادران عزادار روز قبل بر مزار جان باختگان وقایع اخیر حضور بهم رسانده و در میان و امنیتی بهشت زهرا توانستند گلهای نثار قبور پاک عزیزان از دست رفته بنمایند

خبر دوم
عکس از آرشیو

شب 16بهمن ساعت 8شب با قرار قبلی که توسط سایت بالاترین پخش شده بود تعداد بسیاری زیادی ون های نیروی انتظامی در پارکینگ عمومی مقابل اوین با نیرو ایستاده بودند. پارکینگ عمومی از ساعاتهای اولیه عصر توسط نیروی انتظامی بروی مردم بسته شده بود. دو ون مخصوص حمل سگهای شکاری در زیر پارکینگ پارک شده بود. سربازی نمی دانم از روی شیطنت یا اطلاع رسانی به ون سگها نزدیک شد و صدای پارس سگها بلند شد که فرمانده عملیات شب قبل با تعدادی سرباز مسلح سربازی را که باعث تحریک سگها شده بود دوره کرده و با یک ون به محل مستقر در خیابان پایین اوین برده که توسط موتورسوارها محاصره شده بود. ماشینهای پژو سازمان امنیت با نیروهای پلیس امنیت اجتماعی ماشینهای پارک شده در مسیر پایین اوین را وادار به تخلیه کرده و مردم را پراکنده کردند. در ساعت 10شب کلیه نیروها نظامی محل را ترک کرده بودند. لازم به تذکر است که دوستانی که برای اعتراض می آیند حداقل دو ساعتی در اطراف محل پراکنده باشند و وقتی که نیروهای سرکوبگر محل را تخلیه کرده و رفتند آنها بیایند و به منظور نظر خود برسنند
مادران عزادار ایران 

Thursday, February 4, 2010

بیانیه جدید مادران عزادار ایران بر علیه اعدام ها

اعدام را بس کنید
اعدام را بس كنيد




۲۰۱۰
ما مادران امروز، دختران ديروز ايران ايم كه در روزها و ماه هاي انقلاب 57 فعالانه شركت داشتيم. آيا سزاوار است كه پس از گذشت سي و يك سال از انقلاب، همچنان شاهد اعدام فرزندان خود باشيم؟ اين سوال همه ما مادران ايراني است.

ما مادران عزادار كه به صورت خودجوش در طول 7ماه گذشته شنبه ها در پارك لاله و ساير پارك ها و اماكن عمومي ديگر با حضور فعال خود كشتارها و بازداشت ها را محكوم كرده و خواستار پايان بخشيدن به اين اعمال غير انساني و غير قانوني بوده ايم، امروز با اعدام فرزندان خود روبرو هستيم.

آيا سزاوار است ما مادران در همه عرصه هاي تاريخي شاهد فنا شدن فرزندان خود باشيم؟

چه كساني ما مادران را محكوم به اين مرگ تدريجي كرده است كه هميشه در سوگ عزيزان خود بنشينيم؟

مگر خواست فرزندان ما در طول سي و يك سال گذشته چه بوده است؟

آيا مشاركت فرزندان ما در انتخابات بايستي به بازداشت، شكنجه، تجاوز، كشتار و اعدام شان منجر شود؟

ما مادران عزادار ايراني، كليه اعمال غير انساني و غير قانوني فوق را محكوم مي كنيم و هشدار مي دهيم اگر مسئولان به خواست مادران ايران زمين توجه نكنند و همچنان به اين اعمال خشونت بار ادامه دهند، با اقدامات اعتراضي گسترده تري روبرو خواهند شد.

ما مادران عزادار ضمن تكرار خواسته هاي خود، "آزادي زندانيان عقيدتي" و "محاكمه آمران و عاملان كشتار فرزندانمان"، از تمام مردم ايران و جهان مي خواهيم كه از جوانان ما به صورت گسترده حمايت و از انجام اين چنين اعمال بيرحمانه به هر طريق ممكن جلوگيري كنند.

زندگي ما به حيات فرزندانمان بستگي دارد. نگذاريم فجايع تاريخي دهه 60 دوباره تكرار شود.

مادران عزادار


13 بهمن 1388
ارسال شده توسط madarane azadar در ۲۲:۱۳


Mourning Mothers Sends a Message on Executions to the Iranian People and the World


We are the mothers of today and daughters of yesterday who participated and were active throughout the days and months of the revolution in 1979. Is it fair that 31 years following the revolution we continue to witness the execution of our children? The question is for all mothers of Iran.

We gather at Laleh Park and other parks and public spaces for the last seven months to protest the killing and imprisonment of our children. And now, we are faced with their [possible] execution.

Is it fair that us mothers should witness the annihilation of our children in all the generations? Who has sentenced us mothers to a gradual death caused by constant bereavement for our loved ones?

What have our children demanded throughout the 31 years to deserve this? Should our children’s participation in elections be rewarded by imprisonment, torture, rape, murder, and execution?

The Mourning Mothers of Iran condemns the above inhumane and illegal acts in their entirety, and we warn that if officials ignore our demand and continue their violence, they will be met with more widespread protests.

Mourning Mothers demands the following:

(1) Free all political and free-thinking prisoners.

(2) Take all the officials and those that assisted in the murders of our children to court.

Also, plead to all the people of Iran and the world to provide widespread support to our young and use whatever methods possible to stop these cruel acts from taking place.

Our livelihood depends on the lives of our children. Let us not allow a repeat of the catastrophic massacres of the 1980’s.




Mourning Mothers
Translation by: Ramin Joubin
Persian2English.com
مادر کاوه کرمانشاهی در مصاحبه با روز
فقط بگویید بچه ام کجاست
l


پنجشنبه ۱۵ بهمن ۱۳۸۸

آکام مکری

نیروهای امنیتی در کرمانشاه، روز گذشته کاوه کرمانشاهی، فعال حقوق بشر و از اعضای کمپین یک میلیون امضا را بازداشت کردند. فرنگیس داوودی، مادر این فعال کرد در مصاحبه با روز، بابغض می گوید: "فقط و فقط به من بگویند بچه ام کجاست تا خیالم راحت بشود. خبر سلامتی اش را بدهند و بگذارند ببینمش". 
این مصاحبه در پی می آید. 
خانم داوودی؛ امروز خبر رسید که نیروهای امنیتی به منزل شما آمده و کاوه را بازداشت کرده اند. لطفا در مورد نحوه بازداشت پسرتان بگویید. 
امروز صبح من خانه نبودم. مدرسه بودم. اما پدر کاوه که خانه بود می گفت هفت نفر بودند که کلت کمری داشتند.بعدش آمدند کیس و لپ تاب و کتابهای کاوه را بردند. مامورین تا ساعت 11 خانه بودند و همه جا را به هم ریخته بودند.بخصوص اتاق خود کاوه را؛بعد هم کاوه را با خودشان بردند. 
حکم هم داشتند؟ 
حکم داشتند. پدر کاوه می گوید: برخوردشان هم خیلی خوب بوده و محترمانه کاوه را بردند. 
به همسرتان نگفتند او را کجا می برند؟ 
اشاره ای نکرده اند. پدر کاوه پرسیده کجا می بریدش؟ گفتند خودمان خبر می دهیم. هنوز خبر نداده اند. 
و امروز شما پیگیری خاصی انجام دادید؟ 
خودم امروز رفتم ستاد خبری اما گفتند بعدا مراجعه کن و زنگ بزن. منتظرم فردا به ستاد خبری بروم و ببینم چه جوابی می دهند .گفته اندبه شما خبر می دهیم. چه خبری آخر؟ بگویند بچه ام کجاست. همین. 
قبل از بازداشت، وضعیت روحی و جسمی کاوه چطور بود؟ 
از نظر روحی خوب بود.ولیاو ناراحتی حنجره دارد و از لحاظ فیزیکی مشکل دارد. 
خودتان فکر می کنید دلیل بازداشت کاوه چیست؟ 
اوهیچ کاری نکرده.فعال حقوق بشر بود. هر کاری هم که کرده به خاطر انسان دوستی اش بوده.بچه ام انسان دوست بود، شفاف بوده وهیچ پنهان کاری نکرده است. 
آیا کاوه قبلا سابقه بازداشت یا احضار داشته است؟ 
نه. اصلا. اولین بار است که بازداشت می شود. 
کاوه در جامعه به عنوان فعال حقوق بشر و فمینیست شناخته شده.آیا در خانه و نحوه رفتارش با شما هم همین افکار را عملا دنبال می کرد؟ 
کاوه واقعا بشر دوست بود.کمک می کرد.به همه مردم و به همه بچه ها و دوستانش. واقعا بچه ای بود که تنها خودش را نمی خواست. بیشتر به دیگران فکر می کرد تا خودش. برای زنان زیاد شخصیت قائل می شد. در خانه برای من هم خیلی احترام قائل بود. 
به عنوان یک مادر از کسانی که کاوه را بازداشت کرده اند، چه انتظاری دارید ؟ 
فقط و فقط به من بگویند بچه ام کجاست تا خیالم راحت بشود. خبر سلامتی اش را بدهند و بگذارند ببینمش و اجازه بدهند با کاوه صحبت بکنم. همین. 
او وکیل دارد؟ 
نه هنوز اقدامی نکردم. امروز به جایی دسترسی نداشتیم، اما از فردا صبح می خواهیم اقدام بکنیم
.
پیش کش به:مادران عزادارم
در پارک لاله

چهارشنبه ۳ فوریهٔ ۲۰۱۰
پیش کش به:مادران عزادارم
خدامراد فولادی




یک باره تاریک شد هوا
و برق از سر درخت ها پرید
توفان
هشدار داده بود.

صدای دشنام امد به روشنی
وحرف های درشت
که پرت می شد
به شان این و ان
کلاغ های غار غار
مجال حرف ندادند
به دیگران
و کله های پوک سیاه شان
نشانه ی حکومت شب بود
کسی ندانست چرا
یکباره تاریک شد هوا
تنها رهگذرها گفتند
شغال ها را دیده اند
که فکرهای روشن را
با خود
به سوراخ های تاریک شان
بردند
وز ان پس بود
که ارام گرفت
توفان دیوانه...



ارسال شده توسط مادران عزدار ایران 

Wednesday, February 3, 2010

دستگیری یکی از حامیان مادران عزادار 
خانم فرزانه زینالی از چهار هفته ی پیش بازداشت شده است




اخبار روز: www.akhbar-rooz.com
چهارشنبه ۱۴ بهمن ۱٣٨٨ - ٣ فوريه ۲۰۱۰

اخبار روز: یکی از حامیان مادران عزادار بیش از ۴ هفته است که ربوده شده و در بازداشت بسر می برد.
بنابه گزارش فعالین حقوق بشر و دمکراسی در ایران، از وضعیت و شرایط خانم فرزانه که توسط وزارت اطلاعات بازداشت شده، هیچ خبری در دست نیست.
خانم فرزانه زینالی ۵٣ ساله متاهل و دارای ۲ فرزند و از حامیان مادران عزادار می باشد. او روز ۱۹ دی ماه از منزل خارج و به قصد شرکت در مراسم اعتراضی مادران عزادار عازم پارک لاله شده ولی در مسیر توسط مامورین وزارت اطلاعات ربوده شد و به نقطه نامعلومی منتقل گردیده است. از آن زمان تاکنون هیچ خبری از وضعیت و شرایط و حتی مکان بازداشت او در دست نیست.
خانواده خانم زینالی از زمان دستگیری تا به حال بارها به دادگاه انقلاب و زندان اوین برای پیگیری وضعیت و شرایط و محل نگهداری او مراجعه می کنند اما از دادن هرگونه جوابی به این خانواده خوداری می کنند. فقط یکبار به این خانواده گفته شده که خانم زینالی در بازداشتگاهی نزدیک قم بسر می برد. ار گفتن محل دقیق و یا دادن آدرس این محل به خانواده زینالی خوداری شده است. این خانواده تحت فشار بازجویان وزارت اطلاعات قرار دارند تا بازداشت خانم زینالی را با فعالین حقوق بشر و رسانه ها در میان نگذارند.
درچند روز اخیر مامورین وزارت اطلاعات به منزل خانواده زینالی یورش برده و پس از بازرسی طولانی منزل، لپ تاپ برادر خانم زینالی و کامپیوتر، آلبوم های عکس و سایر وسائل شخصی او را با خود برده اند.

این گزارش می افزاید: همچنین از سرنوشت مادر دیگری از حامیان مادران عزادار از پس از روز عاشورا که توسط بازجویان وزارت اطلاعات ربوده شده است خبری در دست نیست.
در حال حاضر علاوه بر ۲ مادر فوق، خانم پروانه مداح راد از حامیان مادران عزادر مدتهاست که در بند مخوف ۲۰۹ زندانی است. اخیرا او را به بند زنان زندان اوین منتقل کرده اند


.

Tuesday, February 2, 2010

تجمع خانواده ها زنداینان سیاسی و مردم برای چهارمین شب پیاپی
در مقابل زندان اوین

حدود 20 نفر دیگر امروز آزاد شدند 

 today 23:12
بنابه گزارشات رسیده به فعالین حقوق بشر و دمکراسی در ایران، خانواده های زندانیان سیاسی و تعداد زیادی از مردم از غروب در مقابل درب اصلی زندان اوین تجمع کردند و خواستار آزادی فوری زندانیان سیاسی و پایان دادن به صدور و اجرای احکام اعدام شدند.

سه شنبه غروب 13 بهمن ماه بیش از 900 نفر از خانواده های زندانیان سیاسی و تعداد زیادی از مردم تهران از ساعت 19:00 در مقابل درب اصلی زندان اوین تجمع کردند و بر آزادی عزیزان خود پافشاری می کردند.زمانی که تجمع خانواده های زندانیان سیاسی و مردم گسترش یافت و پافشاری آنها مبنی بر آزادی زندانیان سیاسی شدت گرفت خانواده و مردم مردم علاوه بر پایین پله ها بر روی پله ها و تا نزدیگی درب ورودی زندان اوین تجمع کردند.

لحظاتی بعد زندانیان سیاسی بتدریج آزاد می شدند و تا ساعت 23:00 در حدود 20 نفر آزاد شدند که 2 آنها زندانیان سیاسی زن بودند. خانواده ها و مردم با آزادی هر زندانی سیاسی شروع به دست وسوت زدن و هورا کشیدن می کردند و تعدادی هم صلوات می فرستادند. زندانیان سیاسی رها شده از بند ولی فقیه با روحیه ای بالا و شاداب در آغوش خانواده و دوستانشان قرار می گرفتند و به حاضرین دست تکان می دادند لبخند می زدند و تشکر می کردند. خانواده های که عزیزانشان از بند رها شده بودند خوشحال و اشگ شوق از چشمانشان جاری بود.

از طرفی خانواده های زندانیان سیاسی که از عزیزانشان بی خبر بودند از آزادشدگان سئوال می کردند و نگرانی در چشمان آنها موج می زد آزاد شدگان به آنها دلداری می دادند و نوید آزادی عزیزانشان و یا اگر اطلاعی از آنها داشتند به خانواده های آنها می گفتند. فضای شورو شادمانی حاکم بر خانواده ها و بهت و تعجب آزاد شدگان از حضور گسترده و استقبال گرمی که از آنها می شد غیر قابل توصیف است.

شب گذشته نزدیک به 60 نفر بر اثر پافشاری خانواده ها ی زندانیان سیاسی و مردم از بند ولی فقیه رهایی یافتند.

فعالین حقوق بشر و دمکراسی در ایران
02.02.2010
رخشان بنی اعتماد برنده جایزه جشنواره ونسن فرانسه:
این جایزه را تقدیم می کنم به تمام مادران عزادار وطنم

کارگردان نامی سینمای ایران جایزه ی معتبر خود را به «تمام مادران عزادار وطن» تقدیم کرد ...

اخبار روز: www.akhbar-rooz.com
سه‌شنبه ۱٣ بهمن ۱٣٨٨ - ۲ فوريه ۲۰۱۰

پنجمین دوره جشنواره جهانی «حفظ میراث سینما» که به یادبود پدر سینما تک فرانسه «هانری لانگ لوا» نامگذاری شده است، در شهر ونسن فرانسه با حضور بزرگان سینمای جهان روز گذشته اول فوریه به کار خود پایان داد.
بزرگانی از عالم سینما هم چون کلودیا کاردیناله و ماریزا برونسون و کارگردانان شناخته شده ای چون جان پییر موکه، کلود پینوتو و ولادیمیر کوسما آهنگساز برجسته در این جشنواره معتبر حضور داشتند.
رخشان بنی اعتماد کارگردان نامدار و برجسته سینمای ایران برای مجموعه آثار سینمایی اش توانست جایزه معتبر «هانری لانگ لوا» را از آن خود کند. او هنگام دریافت جایزه خود از رئیس جشنواره ونسن اعلام کرد: «من این جایزه را تقدیم می کنم به تمام مادران عزادار وطنم و آنرا در موزه خانه سینما تهران نگهداری می کنیم.»
طی پنج سال گذشته این دومین بار است که چنین جایزه ای به یک کارگردان سینما تعلق می گیرد.

گزارش از: فرهنگسرای پویا – پاریس – اول فوریه دو هزار و ده


A Letter from Death Row: Shirin Alam Hooli

February 01, 2010

Recently, female political prisoner Shirin Alam Hooli was sentenced to death in Iran for allegedly being a member of the Kurdish opposition organization PJAK. Below is the translation of her letter from prison which was written on January 18, 2010. The letter describes the torture and interrogations she endured before her death sentence was issued.

Shirin Alam Hooli’s Letter:

I was arrested in April 2007 in Tehran by a number of uniformed and non-uniformed security forces. I was transferred directly to the Sepah Detention Centre and held there for 25 days. The minute I entered the detention centre they began beating me without asking me any questions or waiting for any answers.

I spent 22 days on a hunger strike. During that time, I endured both physical and psychological torture.

My interrogators were all men and I was tied to a bed. They would beat me with electrical batons, cables, and would punch and kick me until I was unconscious. At that time I still had difficulty speaking and understanding Farsi. When I was not able to answer their questions they continued to beat me until I lost consciousness.

When it was prayer time they would go pray. During that time, I was supposed to think so I can answer questions. Once they returned, they continued with their beatings until I lost consciousness. Then they would drench me with cold water.

When they saw that I would not break my hunger strike, they tried to force feed me with tubes. I resisted them by ripping the tubes out of my nose. This led to great pain and bleeding. Now, two years later, I still suffer from that pain.

One day during interrogations they kicked my stomach so hard that I had severe internal bleeding. Another time an interrogator (the only one I actually saw. I was always blindfolded in the presence of the other interrogators) began to ask me irrelevant questions. When I refused to answer him, he slapped me and pulled out a gun and put it to my head. He said, “Answer the questions. I know that you are a member of PJAK, you’re a terrorist. Listen to me girl, it doesn’t matter if you talk or not. Either way we are happy that we’ve captured a PJAK member.”

Once when a doctor had come to look at my wounds I was in a mixed state of sleep and consciousness. The doctor requested that I be transferred to the hospital. The interrogator asked, “Why does she have to go to the hospital? Can’t she be treated here?” The doctor replied, “It’s not for treatment. In the hospital, I can do something to her that she will start talking.”

The next day I was taken to the hospital with blind folds and handcuffs. The doctor gave me a needle. I lost complete control and apparently started talking and answering all of their questions exactly the way they wanted. They videotaped the scenario. Once I regained control of my mind, I asked them where I was and realized that I was still lying in the hospital bed. I was then transferred back to my cell.

Apparently even that wasn’t enough for the interrogators; they wanted me to suffer more. They would force me to stand up on my feet after they had beaten my feet so bad that they were completely swollen. Then they would give me ice. I could hear screams of other prisoners day and night, and that really bothered me and upset me. Later I learned that the screams had been taped in order to psychologically torture me. Sometimes I would sit in the interrogation room for hours while drops of cold water would fall on my head for hours.

On another occasion I was blindfolded and interrogated. The interrogator burned my hand with his cigarette. On another occasion the interrogator stood on my feet with his shoes for so long that my nails turned black and eventually fell off. Sometimes they would just force me to stand up the entire day in the interrogation room without asking me any questions while the interrogators solved crossword puzzles. They did everything they could to make sure I suffered.

After I was released from the hospital they decided to transfer me to Section 209 of Evin Prison, however due to my injuries, I was unable to walk to section 209, so they refused to accept me. They held me in front of Section 209 for an entire day and then they were finally forced to take me to the prison clinic.

I had lost all sense of time and did not know whether it was day or night. I do not know how long I stayed in the prison’s clinic. Once I was feeling a little better, I was transferred to Section 209 and the interrogations began once again.

In section 209 they had their own special interrogation techniques, and they always played “good cop/bad cop.”

First a “bad” interrogator would come and subject me to torture and tell me that he was not bound to any law, therefore he could do whatever he wanted with me. Then a “good” interrogator would come and ask the “bad” interrogator to stop torturing me and would offer me a cigarette. Then the entire cycle would repeat itself.

In Section 209, when I was not feeling well because of the torture or internal bleeding, they would just inject me with pain killers and I would spend entire days sleeping. They would not take me to the prison clinic for treatment.

Shirin Alam Hooli, Evin Prison, January 18, 2010
Translation by: Sayeh Hassan


شیرین علم هولی: شکنجه ام کردند


نامه ای از شیرین علم هولی از زندان 

12 بهمن 1388

کليد واژه ها : زندانيان سياسي

تا لغو اعدام شیرین علم هولی- چندی پیش شیرین علم هولی، زندانی سیاسی کرد، در دادگاه بدوی به اعدام محکوم شد. در دادخواست وی آمده که یکی از دلایل صدور حکم محاربه، اقرار وی به ارتباط با پژاک بوده است. شیرین علم هولی در نامه ای شرح فشارها و شکنجه های وارد شده بر خود را برای گرفتن اقرار آورده است. متن نامه وی را در ادامه بخوانید.

شرح فشارهای وارد شده بر من در مدت بازداشت

من در اردیبهشت ۱٣٨۷ در تهران توسط ماموران تعدادی از ماموران نظامی و لباس شخصی دستگیر شدم و مستقیما به مقر سپاه منتقل شدم. به محض ورود و پیش از هر گونه سوال و جوابی، شروع به کتک زدن من کردند. من در مجموع ۲۵ روز در سپاه ماندم. ۲۲ روز آن را در اعتصاب غذا به سر بردم و تمام آن مدت متحمل انواع شکنجه های جسمی و روحی شدم. بازجوها مرد بودند و من با دستبند به تخت بسته شده بودم. آنها با باتوم برقی، کابل، مشت و لگد به سر و صورت و اعضای بدنم و کف پاهایم می کوبیدند. من حتا در آن زمان به راحتی نمی توانستم فارسی را بفهمم و صحبت کنم. زمانی که سوال های شان بی جواب می ماند، باز مرا به باد کتک می گرفتند تا از هوش می رفتم. صدای اذان که می آمد برای نماز می رفتند و به من تا زمان بازگشت شان فرصت می دادند تا به قول خودشان فکرهایم را بکنم و زمانی که باز می گشتند، دوباره کتک، بی هوشی، آب یخ و …

زمانی که دیدند من برای ادامه اعتصاب غذا مصرم، به واسطه سرم و شلنگ هایی که از بینی به درون معده ام می فرستادند، به زور قصد شکستن اعتصابم را داشتند. من مقاومت می کردم و شلنگ ها را بیرون می کشیدم که منجر به خونریزی و درد زیادی می شد و اثر آن حالا بعد از دو سال هم چنان باقی مانده و آزارم می دهد.

یک روز در هنگام بازجویی، چنان لگد محکمی به شکمم زدند که بلافاصله دچار خونریزی شدیدی شدم. یک روز یکی از بازجویان به سراغم آمد، تنها بازجویی بود که او را دیدم. در سایر مواقع چشم بند داشتم. او سوال های بی ربطی از من پرسید. وقتی جوابی نشنید، سیلی ای به صورتم زد و اسلحه ای از روی کمر خود باز کرد و بر سرم گذاشت و گفت: «به سوال هایی که از تو می کنم جواب بده. من که می دانم تو عضو پژاک هستی، تروریستی، ببین دختر تو حرف بزنی یا نه فرقی نمی کند ما خوشحالیم که یک عضو پژاک در دستانمان اسیر است.»

در یکی از دفعاتی که دکتر برای درمان زخم هایم و رسیدگی به وضعیتم مراجعه کرده بود، من در اثر کتک ها در عالم خواب و بیداری بودم. دکتر از بازجو خواست که مرا به بیمارستان منتقل کنند. بازجو پرسید: «چرا باید به بیمارستان معالجه شود، مگر در اینجا معالجه نمی شود؟» دکتر گفت: «برایمعالجه نمی گویم، من در بیمارستان برای تان کاری می کنم که دختره مثل بلبل شروع به حرف زدن بکند» فردای آن روز مرا با چشم بند و دستبند به بیمارستان بردند. دکتر مرا روی تخت خواباند و آمپولی به من تزریق کردند. من گویی از خود بی خود شده بودم و به هر آنچه را که می پرسیدند، پاسخ می دادم و جواب هایی که آنها می خواستند را همانگونه که می خواستند به آنها می دادم و آنها هم از این جریان فیلم می گرفتند. وقتی به خودم آمدم از آنها پرسیدم که من کجا هستم و فهمیدم که هنوز روی تخت بیمارستانم و بعد از آن دوباره مرا به سلولم منتقل کردند.

ولی انگار برای بازجوها کافی نبود و می خواستند من بیشتر رنج بکشم. با پای زخمی سرپا نگه می داشتند تا پاهایم کاملا ورم می کرد و بعد برایم یخ می آوردند. شب ها تا صبح صدای جیغ و داد و ناله و گریه می آمد و من از شنیدن این صداها عصبی می شدم که بعدها فهمیدم این صدا ضبط است و به خاطر آن است که من رنج های زیادی بکشم. یا ساعت ها در اتاق بازجویی فقط قطره قطره آب سرد روی سرم می چکید و شب مرا به سلول باز می گرداندند.

یک روز با چشمان بسته روی صندلی نشسته بودم و بازجویی می شدم. بازجو سیگارش را روی دستم خاموش کرد و یا یک روز آنقدر پاهایم را با کفش های اش فشار داد که ناخن هایم سیاه شد و افتاد یا اینکه تمام روز مرا در اتاق بازجویی سرپا نگه می داشت و بدون هیچ سوالی، فقط بازجویان می نشستند و جدول حل می کردند. خلاصه آنکه هر آنچه که از دستشان برمی آمد را انجام دادند.

بعد از آن که از بیمارستان بازگشتم تصمیم گرفتند که مرا به ۲۰۹ منتقل کنند. ولی به دلیل وضعیت جسمی ام و اینکه حتا نمی توانستم راه بروم، بند ۲۰۹ حاضر به پذیرش من نشد و یک روز تمام با همان وضعیت، مرا دم در ۲۰۹ نگاه داشتند تا سرانجام مرا به بهداری منتقل کردند.

دیگر، تفاوت شب و روز را درک نمی کردم. نمی دانم چند روز در بهداری عمومی اوین ماندم تا زخمهایم کمی بهتر شد و بعد به ۲۰۹ منتقل شدم و بازجویی ها در آنجا آغاز شد. بازجوهای ۲۰۹ نیز تکنیک ها و روش های خاص خود را داشتند و به قول خودشان با سیاست سرد و گرم پیش می رفتند. ابتدا بازجویی خشن می آمد و مرا تحت فشار و شکنجه و تهدید قرار می داد و می گفت که هیچ قانونی برای اش مهم نیست و هر کاری بخواهد با من می کنند و … بعد بازجوی مهربان وارد می شد و از او خواهش می کرد که دست از این کارها بردارد. به من سیگاری تعارف می کرد و بعد سوالات را تکرار می کرد و دوباره این دور باطل شروع می شد.

درمدتی که در ۲۰۹ بودم، به خصوص اوایل که بازجویی داشتم، وقتی که حالم خوب نبود یا بینی ام خونریزی می کرد، فقط در داخل سلول مسکنی به من تزریق می کردند. کل روز خواب بودم. مرا از سلول خارج نمی کردند یا به بهداری منتقل نمی کردند…




شیرین علم هولی، بند نسوان اوین، ۲٨/۱۰/٨٨ تا لغو اعدام شیرین علم هولی

Monday, February 1, 2010

باز هم 30 نفر دیگر از هموطنانمان در اثر تجمع و استقامت خانواده های
زندانیان آزاد شدند

تجمع نزدیک به 1000 نفر از خانواده های زندانیان سیاسی و مردم
در مقابل زندان اوین


 Monday 01.02.2010 21:55
بنابه گزارشات رسیده به فعالین حقوق بشر و دمکراسی در ایران،تعداد زیادی از خانواده های زندانیان سیاسی و مردم و همچنین مادران عزادار در مقابل درب اصلی زندان اوین تجمع کردند و خواستار آزادی فوری و بی قید و شرط زندانیان سیاسی و پایان دادن به صدور و اجرای احکام اعدام شدند.

دوشنبه غروب 12 بهمن ماه خانواده های زندانیان سیاسی و تعداد زیادی از مردم در مقابل درب اصلی زندان اوین تجمع کردند. تعداد جمعیت تا ساعت 22:15 دقیقه نزدیک به 1000 نفر می رسید و همچنان بر تعداد آنها افزوده می شد.جمعیت به حدی زیادی است که از قسمت پایین پله ها تا نزدیک درب اصلی مملو از جمعیت است.

در اثر تجمع گسترده و پافشاری مردم برای آزادی زندانیان سیاسی تا ساعت 22:10 نزدیک به 30 نفر آزاد شدند. زندانیان سیاسی دختر و پسر وقتی که از درب اصلی زندان اوین خارج می شوند با روحیه ای بالا و شاداب به آغوش گرم استقبال کنندگان می پیوستند.

خانواده ها و مردم با سوت کشیدن و هورا سر دادند وصلوات فرستادن احساسات خود را بیان و ابراز شادمانی می کردند و از فرزندان دلیر خود استقبال می کردند. این استقبالها به حدی شور انگیز است که زندانبانان را به وحشت انداخته بود و گاها چند لحظه ای از آزادی زندانیان سیاسی خوداری می کردند و شیوه آزادی قطره ای را در پیش می گرفتند.

نیروهای سرکوبگر ولی فقیه از ایستادن مردم جلوی درب اصلی اوین ممانعت می کنند و خانواده ها و مردم را به قسمت پایین هدایت می کنند تا انبوه جمعیت در معرض دید خودروها قرار نگیرد

فعالین حقوق بشر و دمکراسی در ایران


12 بهمن 1388 برابر با 01 فوریه 2010

Families persistent protests force regime to release a small number of prisoners

 
Released prisoners: Families movement will continue with people's support until the release of all prisoners

On the wake of February 11 anniversary, the clerical regime faced with public anger and disgust was forced last weekend to release a small number of those detained during the uprising due to continued and widespread protests by families of political prisoners. The move comes while the mullahs have sentenced to death a number of detainees charged with “moharebeh” (enmity against God) and many others are facing trials for the same charge.

The released prisoners emphasized that the courageous movement by the families which enjoys the people's support will continue until all prisoners are released.

During the past seven months, the families of martyrs and political prisoners and uprising detainees staged protests outside the Revolutionary Court, Prosecutors' Office and Evin Prison in hot summer days and severe cold weather conditions. Also, every Saturday they gathered in Abnama Square of Tehran's Laleh Park to call for the unconditional release of all political prisoners.

 شیرین عبادی:
رسیدن به عدالت، راهی گلگون می‌طلبد نه پرخون
 

ایران | 01.02.2010

شیرین عبادی رئیس کانون مدافعان حقوق بشر طی بیانیه‌ای مردم، دولتمردان و نیروهای نظامی را به پرهیز از خشونت دعوت کرده است. وی متذکر شده که هرگونه اقدامی باید در راستای نهادینه کردن موازین جهانی حقوق بشر در ایران باشد. 

خانم شیرین عبادی برنده جایزه صلح نوبل بیانیه‌ای را منتشر کرده و نگرانی خود از گسترش خشونت در جامعه را متذکر شده است. وی در این بیانیه با اشاره به اعدام‌های اخیر و نیز وقایع خشونت‌بار روز عاشورا از مردم خواسته تا در راستای خشونت‌گریزی و صلح‌طلبی گام بردارند.

خانم عبادی در بخشی از بیانیه خود آورده است: «ما ملتی صلح طلب هستیم که اکنون می‌بایست نارضایتی، انتقاد، مخالفت و اعتراض را با راهکارهای مدنی و با پرهیز کامل از هر گونه خشونتی پی گیریم و در دام گسترده شده خشونت خواهان گرفتار نشویم». 

(متن این بیانیه را می‌توانید در لینک زیر بخوانید

http://www.humanrights-ir.org/php/view.php?objnr=342

شیرین عبادی در بخش دیگری از بیانیه خود از مسئولان و نمایندگان نظام جمهوری اسلامی خواسته تا به اراده و خواست ملت تمکین کنند و دست از تداوم سیاست‌های خشونت‌آمیز خود بردارند.

وی در بخش دیگری از این بیانیه «برادران سپاه پاسداران و بسیج» را خطاب قرار داده و نوشته است: «ملت ایران نیک به خاطر دارند که بسیاری از برادران سپاه و بسیج مدافع حقوق ملت در برابر زیاده‌خواهی و تهاجم دشمنان این سرزمین بودند. اما اکنون ناباورانه و چه سخت و سوگوارانه شاهدند که عده قلیلی از آن نیروی مردمی، آتش و تیر به روی ملت و هموطنان خود می‌گشایند و با شلیک هر گلوله‌ای جمعی از هموطنانشان را به عزا می‌نشانند».

شیرین عبادی در پایان بیانیه‌ی خود از تمامی گروه‌ها خواسته تا اقدامات خود را فقط در راستای تامین و نهادینه کردن موزاین جهانی حقوق بشر در ایران متمرکز کنند


SH/RN

پیام مادری با ۱۰ کشته در راه ازادی
مرعوب نشوید، این رژیم پوسیده است 



• عزیر رضایی، مادر ده جانباخته ی راه آزادی است. او در پیامی خطاب به جوانان ایرانی می گوید که این رژیم پوسیده است ...


اخبار روز: www.akhbar-rooz.com
يکشنبه ۱۱ بهمن ۱٣٨٨ - ٣۱ ژانويه ۲۰۱۰


اخبار روز: عزیر رضایی مادر رضایی های جان باخته است. هشت فرزند و دو داماد او از سازمان مجاهدین خلق ایران، توسط حکومت های پهلوی و اسلامی کشته شدند. خانم عزیز رضایی گفتگویی با سایت افشاگر در مورد اعدام دو زندانی سیاسی انجام داده است

او می گوید: دست زدن به اعدام این دو نفر و صدور حکم اعدام برای ۹ نفر دیگر، قبل از هر چیز نشان دهنده ضعف و درماندگی ولی فقیه ارتجاع در مواجه با قیام بزرگ مردم ایران هست.
این رژیم با دست زدن به این اعدامهای وحشیانه، نشان داد که هیچ راه دیگری براش باقی نمانده و می خواهد با چنگ و دندان و دست زدن به اعدام ها و اعلام علنی آن ها مردم و جوانان را مرعوب کند و مانع از استمرار قیام سراسری مردم ایران شود.
این رسم همه دیکتاتوریهاست که وقتی در مقابل قیام مردمی که خواستار آزادی هستند در می مانند، به آخرین حربه شان یعنی سرکوب خونین و کشتار و اعدام روی می آورند. یادمان هست که دیکتاتوری شاه هم وقتی در مقابل تظاهرات و خواست مردم برای آزادی راهی نداشت به سرکوب و اعدام و حکومت نظامی دست زد اما برای آن رژیم کار از کار گذشته بود. الان هم آخوندها فکر می کنند می توانند با دست زدن به جنایت هر چه بیشتر عمر ننگینشان را طولانی تر بکنند، اما کور خوانده اند.

خانم عزیز رضایی می افزاید: اگر رژیم شاه توانست با کشتار سر پا بماند، آخوندها هم می توانند با این تفاوت که این رژیم صدبار پوسیده تر از دیکتاتوری شاه است و مردم ایران صدبار کینه و نفرتشان از این رژیم بیشتر است. آخوندها فکر می کنند با راه انداختن بساط دار و اعدام می توانند مردم و جوانان بپاخاسته ایران را بترسانند. و جلوی رشد و گسترش قیام مردم ایران را بگیرند.
اما هموطنان ما جوانان دلیر ما نشان دادند که علیرغم هر سرکوب و جنایتی که ولی فقیه طلسم شکسته و دژخیمانش به آن دست زده اند، بیشتر از قبل علیه این رژیم به صحنه آمدند و فریاد زدند و شعار مرگ بر دیکتاتور سر دادند 

خانم رضایی می افزاید: همینجا از همه فرزندانم در داخل کشور، همه خانواده های شهدا و خانواده هایی که فرزندانشان توسط این رژیم دستگیر یا شکنجه شدن و همه هموطنانی که ستم و سرکوب این رژیم را هر روز با گوشت و پوستشان لمس می کنند می خواهم که در مقابل این جنایتها ساکت ننشینند. نباید مرعوب دود و دمی که این رژیم می خواهد راه بیندازد شد. از همین حالا خودتان را برای دادن جواب دندان شکن به ولی فقیه جنایتکار آماده کنید و انتقام این خون های بناحق ریخته را با حضورهر چه گسترده در این قیام از دژخیمان بگیرید.
نامه ی سرگشاده ی مادران صلح


مهین فهیمی، زهره تنکابنی و لیلی فرهادپور را آزاد کنید! 

• مادران صلح در نامه ای به رئیس قوه ی قضائیه نوشته اند: ما از شما می‌خواهیم که مادران صلح و فرزندان‌شان را هر چه زودتر آزاد کنید ...

اخبار روز: www.akhbar-rooz.com
دوشنبه ۱۲ بهمن ۱٣٨٨ - ۱ فوريه ۲۰۱۰


خبرگزاری هرانا: مادران صلح طی اطلاعیه ای به قوه قضائیه خواستار آزادی زهره تنکابنی، مهین فهیمی و لیلی فرهادپور سه تن از اعضای مادران صلح شدند. متن نامه را در زیر می خوانید:

به نام خدا

ریاست محترم قوه‌ی قضائیه 

حجت الاسلام صادق لاریجانی 

با سلام 

جمعی از مادران صلح، خانم‌ها زهره تنکابنی، مهین فهیمی و لیلی فرهادپور به همراه فرزندانشان دستگیر شده‌اند. این بازداشت شدگان به سبب شرایط سنی‌شان سخت بیمارند و نیاز به مراقبت ویژه دارند، خانم زهره تنکابنی از بیماری قلبی و لیلی فرهادپور از بیماری دیابت پیشرفته و مهین فهیمی از بیماری درد مفاصل رنج می‌برند. آنها مانند سایر مادران ایرانی در روزگار میانسالی اندوخته‌ای جز انواع بیماری‌ها ندارند 

مادران صلح علیرغم جسم دردمند و آسیب‌دیده از حوادث روزگار، قلب‌هایی بزرگ و مهربان دارند، آنها به میهن و مردمشان عشق می‌ورزند و در روزگاری که کشور ما در معرض تهدید جنگ قرار گرفت، گردآمدند تا منادی صلح و مدارا و دوری از خشونت و قهر باشند و با تبلیغ فرهنگ صلح و مدارا، راه گفتگو را در جامعه بگشایند 

آنها با تکیه به فرهنگ غنی ایرانی و اصالت دادن به اخلاق در جامعه و سیاست و با رویکرد عدم خشونت، برای تأمین حقوق اساسی مردم و بویژه حق اساسی آنها برای برخورداری از صلح و امنیت، پای در این راه گذاشته‌اند. 
امروز اگر مادران صلح و فرزندان‌شان، به جرم تلاش برای صلح و آزادی در بازداشت بمانند، فردا عدالت‌خواهان و وجدان‌های بیدار، در کارنامه‌ی مقامات حکومت خواهند نوشت که صاحبان قدرت در جمهوری اسلامی که همه جا سخن از اقتدار به میان می‌آورند، از چند مادر میانسال که برای صلح و مدارا کوشش می‌کردند، واهمه کرده و آنها را زندانی نموده‌اند

ما از شما می‌خواهیم که مادران صلح و فرزندان‌شان را هر چه زودتر آزاد کنید

مادران صلح - ایران
وبلاگ های حامیان مادران عزادار در شهر ها و کشور های مختلف فیلتر شد


تمامی وبلاگ های مادران عزادار در ایران فیلتر شده اعم از ایران - لس آنجلس - کلن و...و با فیلتر شکن های معمولی هم باز نمی شود . ضمن اطلاع رسانی وسیع لطفن اخبار ما را هم پوشش دهید . و عکس و فیلم هم در پایان خبر اضافه کنید .
متشکریم

شنبه این هفته تعدادی از مادران عزادار در مراسم تولد اشکان سهرابی در بهشت زهرا گرد هم آمدند و در کنار مادر اشکان و مادر ندا قسم خوردند تا رسیدن به خواسته هایشان از پای ننشینند . گزارش و فیلم و عکس این مراسم در سایت ها و بلاگ های مختلف منعکس شده است 

تعداد دیگری از مادران عزادار از ساعت 7 شب کنار خانواده های زندانیان در مقابل زندان اوین حضور داشتند و با در دست داشتن پلاکارد خواهان آزادی کلیه زندانیان عقیدتی و" پروانه راد" یکی از مادرانی که از روز تاسوعا دربند است شدند. حضور چشمگیر مادران عزادار مقابل زندان اوین به گفته شاهدان عینی، موجب دلگرمی و امیدواری خانواده های زندانیان شده بود . 
لازم به یادآوری است که مادران عزادارتنها یک گروه منحصر به پارک لاله نیستند بلکه گروه های متعددی از مادران داغدار و عزادار و حامی هستند که شنبه ها در گوشه و کنار جهان به شکل های مختلف خواسته های خود را تکرار می کنند 

وبلاگ مادران عزادار

Sunday, January 31, 2010

  گزارش بیست و نهمین هفته تجمع گروه همبستگی با مادران عزدار ایران
در شهر کلن

30.01.2010 

امروز در هوائی مخلوط از برف و گاهی آفتاب با باد زنان ایرانی مثل هر هفته مقابل کلیسا در تجمع پشتیبانی از مادران عزادار شرکت کردند 


تعداد زنان شرکت کننده علی رغم هوای سرد زیاد بود. این زنان با دلی گرفته و غمکین به اینجا آمده بودند و همگی به شدت متاسف و منقلب از اعدامهای اخیر بودند. واکنش عابرین مثل همیشه بسیار دلگرم کننده  بودیک خانم مسن آلمانی   به ما نزدیک شد و گفت الان چند هفته است که من به این کلیسا می آیم و شما را می بینم . بسیار کنجکاو بودم که بدانم چه انگیزه ای باعث شده که شما در چنین هوائی و صبح یکشنبه ها در اینجا جمع میشوید و این عکسها چیست ؟ وقتی شرح دردناک وضع و حال مادران عزادار ایران را شنید به شدت متاثر شد  وگریان . دوست داشت که کاری برای ما بکند و به  هر نحوی همبستگی خود را نشان دهد. تا آخرین لحظه تظاهرات با ما ایستاد و در آخر باز گریان برای مادران عزادار صبر و تحمل و برای ملت ایران پیروزی و رهائی آرزو کرد 

این هفته گروه حامیان مادران عزادار کلن روز جمعه نیز به فرانکفورت سفر کرده و در تظاهراتی که جمعیت حمایت از زندانیان سیاسی شهر کلن  بعد از شنیدن خبر اعدام دو جوان ، بسیار سریع تدارک دیده بود ، نیز شرکت کردند و به همراه  دیگر ایرانیان فریاد بر آوردند و اعتراض خود را بار دیگر مقابل کنسولگری ایران اعلام داشتند و سرکوب و جنایات رژیم را محکوم کردند 

تجمع هفتگی حامیان مادران عزدار ایران در شهر وین 


به دعوت سازمان عفو بین الملل وین در اعتراض به اعدامهای اخیر در ایران، عده ای از مردم وین روز شنبه از ساعت 10 تا 14 با قرار دادن شاخه های گل در مقابل ساختمان سفارت جمهوری اسلامی در وین، به قربانیان این عمل غیر انسانی ادای احترام کردند. به
هر شاخهً گل کاغذ کوچکی پیوست بودکه اهداف این حرکت اعتراض آمیز را بیان می کرد


http://www.youtube.com/watch?v=z3B68ECL0Twفیلم

این حرکت اعتراضی بعد از ظهر شنبه در میدان آلبرتینا در مرکز شهر وین در جمع همبستگی با مادران عزادارایران که هر هفته ساعت 15:00 تا 16:00 برگزار می شود، ادامه یافت. این مراسم از سوی تلویزیون اطریش فیلمبرداری و در اخبار سراسری آن پخش گردید

 تجمع هفتگی حامیان مادران عزادار ایران در شهر فرانکفورت

امروز 30.01.10 برابر با 11 بهمن گروه همبستگی با مادران عزادار بیست و هفتمین گردهمائی خود را مانند همیشه برگزار کردند. .و همچنین گرامیداشت سالروز تولد جانباخته جوان اشکان سهرابی با گذاشتن گلها وشمع های سفید


گزارش اکسیون هفتگی مادران صلح دورتموند-آلمان 

حامیان مادران عزدار در ایران 


از ساعت ۴می آمدند ، می آمدند مادران ، و پدران را نیز با خود به همراه داشتند ، می آمدند و به ما می پیوستند ،
به شما مپیوستند ، که در ایران ، در وطنمان ، در این لحظه ، در کنار هم ، در اندوه ، در غم ، در سوگواری ، در خشم ،
در سکوت ، در کنار هم ، با هم ، در غم عزیزان پر پر شده ، و در وحشت برای آن عزیزان دیگر در بند، به هم تکیه داده اید .
در این بوران سرما ، در این روزهای غمگنانه ، آمدنه مادران دلمان را گرم کرد ، درود همه ما بر شما عزیزان در آن غربت ،
در ایران امروز ...........
جایی که جرگوشه های ما را به دار می آویزند ، آن جا همه در غربت هستیم .
به امید آن روز ، که وطن دوباره وطن گردد

به امید آزادی ایران


به امید آن روزی که در هیچ کجای دنیا 


انسان ها را برای آزادی خواهی به دار نکشند


لینک فیلم تظاهرات

http://www.youtube.com/watch?v=kIEekrylpMM&feature=autofb

مادران صلح دورتموند-آلمان

حامیان مادران عزدار در ایران
30.01.2010

تجمع گروه حامیان مادران عزادار ایران در شهر هامبورگ 

ایران را ، به داراویختگان را ، زندانیان را و مادران را فراموش نکنیم.

هموطنان عزیز ، باری دیگر درروز شنبه ۳۰،۰۱،۲۰۱۰ در شهر هامبورگ گرد هم آمدیم تا خواسته های به حق مادران عزادار در ایران را به گوش همگان برسانیم . با چشمانی پراشک برای عزیزانی که در بامداد روز پنجشنبه به دار آویخته شدند: آرش رحمانی و محمدرضاعلی زمانی ، درود فرستادیم وبرای اشکان که دراینروز متولد شده بود روحی شاد آرزو کردیم .
با آرزوی آزادی هر چه زودتر تمامی زندانیان سیاسی و محاکمه و مجازات بدون قید و شرط عاملین کشتارها
مادران وپدران ایرانی مقیم هامبورگ شنبه ۳۰ ژانویه ۲۰۱۰ میلادی


خواسته های ما عبارت از آزادی بدون قید و شرط زندانیان سیاسی و محاکمه و مجازات مسولان کشتارهای اخیراست

گزارش حامیان مادران عزادار ایران در شهر لس آنجلس 

دیروز سی ام فوریه شنبه دیگری را هم پیمان با مادران عزادار ایران و همگام با همه آنانکه در سراسر جهان آلام آنان را از آن خود می دانند گرد هم برگزارکردیم


آمدیم تا بگوییم اعدام فرزندانمان گرچه کوهی بود بر شانه هایمان اما قدم های ما را نه سست که استوار تر کرد.

آمدیم تا بگوییم که اگر پارک ها را به رویتان بستند به همراه شما مادران داغدار بودیم در کنار زندان اوین که بی باکانه برای آزادی زندانیان سیاسی فریاد برآوردید.

آمدیم تا بگوییم با فرسنگها فاصله در کنار مزار اشکان بودیم چرا که مزارش دیگر مرز نمی شناسد و در قلب های همه ما ست

و آمدیم تا بگوییم به همه همدلان خود در شهر های خارج از کشور که همگام آنانیم که از برف و بوران زمستان نیز باکی شان نیست.
 
خبرنگار تلویزیونی "صدای آمریکا" از راهپیمایی و تجمع حامیان "مادران عزادار ایران" در لس آنجلس در شنبه ۲۳ ژانویه گزارش کاملی تهیه کرده بود که در برنامه روز شنبه شباهنگ از بهنود مکری پخش شد. برای دیدن این برنامه روی لینک زیر کلیک کنید و در برنامه هفتگی روز یکشنبه را انتخاب کنید

http://www1.voanews.com/persian/programs/tv/60799072.html


تجمع حامیان مادران عزادار ایران در شهر رم / ایتالیا 

شنبه 30 ژانویه مصادف با 10 بهمن 1388 جمعی از ایرانیان و شهروندان رم در
میدان مردم Piazza popolo
به حمایت از مادران عزادار با در دست داشتن عکسهائی از شهیدان و پلا کادراهائی درمورد پایان دادن مجازاتهای
اعدام زندانیان سیاسی و روزنامه نگاران یکبار دیگر صدای رسای مادران را به گوش جهانیان رساندند




امید منتظری و مهین فهیمی؛ دادگاه گروهی پس از بازداشت خانوادگی

بهروز کارونی

سومين جلسه دادگاه رسيدگی به اتهامات ۱۶ تن از کسانی که مقام‌های حکومت ایران از آنها به عنوان «متهمان اغتشاشات روز عاشورا» نام می‌برند، در شعبه ۱۵ دادگاه انقلاب اسلامی تهران برگزار شد



بر اساس گزارش‌ها، دو نفر از آنها به محاربه، سه نفر به محاربه و افساد فی الارض و ۱۱ نفر به اقدام علیه امنیت ملی متهم شده‌اند


یکی از متهمان، به گفته خواهر او، شکوفه منتظری، به احتمال زیاد «امید منتظری» است که در این محاکمه تحت عنوان «الف. میم.» شرکت داشته است


آقای منتظری بیش از یک ماه پیش و در پی بازداشت مادرش، مهین فهیمی، توسط ماموران امنیتی بازداشت شد


مهین فهیمی از جمله «کمیته مادران صلح» است.

امید منتظری در نخستین تماس تلفنی خود پس از بازداشتش در دی ماه و به دنبال رخدادهای عاشورا، گفت که همراه مادر، پسرخاله و سه تن از دوستانش در زندان به سر می‌برد

آقای منتظری و مادرش، فرزند و همسر یکی از اعدام‌شدگان سیاسی دهه شصت در ایرانند


شکوفه منتظری در گفت‌وگویی با رادیو فردا در مورد وضعیت برادر و مادرش می‌گوید: اميد درتمام اين مدت نه ملاقاتی داشته و نه کسی را ديده است. از وضعيت او خبر زيادی نداريم، فقط يکی دوبار با يکی از بستگان در ايران تماس گرفته ولی چيز خاصی نگفته است

در سايت خبرگزاری ايسنا خواندم که دادگاهی برگزار شده که پرونده الف. ميم هم در آن بررسی شده و مشخصاتی که داده متعلق به اميد است. من از برگزاری اين دادگاه شوکه شدم، زيرا اميد به وکيل دسترسی نداشته و اصلاً به وکيلش خبر نداده بودند که دادگاهی تشکيل می‌شود که در دادگاه حضور داشته باشد


با توجه به محاکمات قبلی رخ داده که وکلا را به دادگاه راه نداده‌اند و بعد مشخص شده که متهمان تحت فشار بوده‌اند، اين مسئله نگران کننده است و من به شدت نگران وضعيت جسمی و روحی اميد هستم، چون او هيچ ملاقاتی نداشته و تماس‌هايش بسيار کوتاه بوده و اين احتمال وجود دارد که به شدت تحت فشار باشد


با توجه به اين که اميد در تماس‌های تلفنی خود به هيچ مورد خاصی اشاره نکرده است، برای نگرانی خود از وضعيت برادرتان چه دلايلی داريد؟


با توجه به اتفاقات قبلی و بازداشت شدگان گذشته که ممنوع الملاقات بوده‌اند و بعد معلوم شد که به شدت تحت فشار جسمی و روحی بوده‌اند، اين نگرانی وجود دارد که اميد هم با توجه به شرايط مشابهی که دارد تحت فشار باشد. همچنين ادبياتی هم که در دادگاه مطرح شده، ادبيات اميد نيست و اين مسئله ترس مرا از اين که اميد تحت فشار باشد بيشتر می‌کند


اميد يک روزنامه نگار است و در نشريات قلم می‌زند، هيچ کاری خلاف قانون انجام نداده که بخواهند او را محاکمه کنند


چند روز قبل معاون وزير اطلاعات گفته است برخی از اعضای چريک‌های فدايی اکثريت و اقليت که تحت عنوان «مادران صلح» يا «جمعيت مادران عزادار» فعاليت می‌کردند بازداشت شده‌اند. در روزهای گذشته هم اعلام شده بود که مهين فهيمی، مادر شما که يکی از اعضای گروه مادران صلح است، بازداشت شده است. آيا شما از وضعيت مادرتان خبری داريد؟


وضعيت مادرم هم مشابه وضعيت اميد است، يعنی تا امروز ملاقاتی نداشته و وکيل به او هيچ دسترسی ندارد. وکلا پيگير پرونده مادرم هستند ولی اصلاً پرونده‌ای موجود نيست و با توجه به صحبت‌هايی که اخيراً مطرح شده نگران اين هستيم که بخواهند برای مادرم پرونده‌سازی کنند


پدرم سال ۶۷ اعدام شد، ولی از زمان دستگيری او تا کنون مادرم هيچ ارتباطی با هيچ تشکيلاتی نداشته و هرگز عضو گروهی نبوده است. من فکر نمی‌کنم به خاطر گذشته پدرم بتوان برای مادرم پرونده‌سازی کرد


مادران صلح يک شبکه از مادرانی است که عليه خشونت مبارزه می‌کنند، مانند تجمع مادران صلح به خاطر کودکان غزه يا اقدامات آنها عليه اعدام کودکان زير ۱۸ سال يا اعدام زنانی که به خاطر جرايم اجتماعی در زندان‌ها هستند. مگر می‌شود کسانی که عليه خشونت مبارزه می‌کنند را کاملاً برعکس قضاوت کرد


بر اساس اظهارات معاون وزير اطلاعات گويا مادر شما چند «هم‌پرونده‌ای» هم دارد. چند نفر در ارتباط با اين پرونده مشترک بازداشت شده‌اند؟


من اطلاع زيادی ندارم تنها کسی که از او خبر دارم زهره تنکابنی، يکی از مادران صلح است که همسر خود را در اعدام‌های سال ۶۷ از دست داده است. زهره تنکابنی و مادر من هر دو «مادر صلح» هستند و کاری بر خلاف قانون انجام نداده‌اند. اگر مبارزه عليه خشونت خلاف قانون است، آن وقت قانون است که ايراد اساسی دارد
تکذیب اتهامات معاون وزیر اطلاعات


اطلاعیه ی دبیرخانه ی شورای مرکزی سازمان فدائیان خلق ایران (اکثریت)


اخبار روز: www.akhbar-rooz.com
يکشنبه ۱۱ بهمن ۱٣٨٨ - ٣۱ ژانويه ۲۰۱۰



اخبار روز: دبیرخانه شورای مرکزی سازمان فدائیان خلق ایران (اکثریت) روز یکشنبه با انتشار اطلاعیه ای اتهامات معاون وزارت اطلاعات را تکذیب کرد و وابستگی مادران صلح و جمعیت مادران عزادار به سازمان های اپوزیسیون را رد کرد.
در این اطلاعیه امده است:



معاون وزارات اطلاعات در مصاحبه با رسانه‏ها اعلام کرده است که: "تعداد نسبتا زیادی از چریک‏های فدائی اکثریت و اقلیت و هواداران چپ‏های نو در حوادث روز عاشورا دستگیر شده‏اند. این افراد تحت عناوینی چون مادران صلح، جمعیت مادران عزادار و غیره با هم همکاری داشتند و در تجمع ظهر عاشورا نیز به صورت شبکه‏ای مصاحبه با رسانه ها شرکت کرده‏اند که بیش از ٣۰ نفر از آن ها دستگیر شده‏اند."

نسبت دادن "مادران صلح" و "جمعیت مادران عزادار" به سازمان‏های سیاسی اپوزیسیون اتهامی بیش نیست. "مادران صلح" و "جمعیت مادران عزادار" تشکل‏های مستقلی هستند که به ابتکار فعالین اجتماعی به مثابه سازمان غیردولتی تشکیل شده‏‏اند و به هیچ سازمان سیاسی وابسته نیستند. 

ما اتهام وابستگی "مادران صلح" و "جمعیت مادران عزادار" به سازمان ما را تکذیب می‏کنیم 

دبیرخانه شورای مرکزی سازمان فدائیان خلق ایران (اکثریت) 
۱۱ بهمن ۱۳۸۸ (۳۰ ژانویه ۲۰۱۰)