Saturday, November 28, 2009


پارک لاله : یورش امروز نیروهای سرکوبگر با گاز اشک آور بسوی مادران عزادار 07 آذر1388

بنابه گزارشات رسیده به فعالین حقوق بشر و دمکراسی در ایران،مادران عزادار علیرغم حضور تعدادی از نیروهای سرکوبگر و پرتاب گاز اشک آور و برخورهای توهین آمیز و غیر انسانی ، تجمع اعتراضی خود را از میدان آب نمای پارک لاله به خیابانهای تهران کشاندند و در حین راه پیمائی شروع به خانواندن سرود ای ایران و یار دبستانی نمودند.

مادران عزادار از ساعت 17:00 در پارک حضور داشتند و هر لحظه بر تعداد آنها افزوده می شد . ساعت 17:15 دقیقه اقدام به راه پیمائی به دور میدان آب نما نمودند که با برخورد وحشیانه نیروهای ولی فقیه مواجه شدند و از ادامه راه پیمائی آنهادر پارک ممانعت گردیدد.ولی مادران قهرمان و دختران جوان شرکت کننده در این حرکت اعتراضی ،راه پیمائی خود را از پارک لاله بسوی خیابان کارگر و 16 آذر و بلوار گشاورز به مسافت طولانی ادامه دادند.

مادران و دختران جوان راه پیمائی خود را به خیابانهای تهران کشاندند. آنها با روشن کردن شمع و خواندن سرود ای ایران و یاردبستانی در خیابانها به اعتراضات خود ادامه دادند. ماشینها با مشاهدۀ راه پیمائی اعتراضی مادران به حمایت از آنها اقدام به بوق زدند می کردند و تعدادی از عابرین پیاده به حرکت اعتراضی مادران پیوستند.

تعداد مادران و دختران جوانی که در راه پیمائی امروز شرکت داشتند به بیش از 150 نفر تخمین زده می شد.

نیروهای سرکوبگر انتظامی و لباس شخصی حوالی ساعت 17:45 دقیقه برای متفرق کردن مادران اقدام به پرتاب گاز اشگ آور نمودند که تعدادی از مادران دچار ناراحتی تنفسی شدند. ولی مادران قهرمان با خواندن سرود به اعتراضات خود ادامه دادند و به اعمال سرکوبگران توجهی نکردند. رفتار نیروهای سرکوبگر با مادران و دختران جوان توهین آمیز و وحشیانه بود . این راه پیمائی تا حوالی ساعت 18:00 ادامه داشت.

فعالین حقوق بشر ودمکراسی در ایران
07 آذر 1388 برابر با 28 نوامبر2009
شنبه ۲۸ نوامبر ۲۰۰۹
اطلاعیه خانواده کبودوند در خصوص وضعیت نامناسب نگهداری کبودوند

دبیرخانه سازمان دفاع حقوق بشر کردستان
«محمدصدیق کبودوند» رئیس سازمان دفاع از حقوق بشر کردستان، و سر پرست خانواده کبودوند پس از انتقال به بند 3، 209 در زیرزمین بند 350 در وضعیت نامناسب بهداشتی و تحت فشار روانی قرار دارد.
آقای کبودوند، در طی نقل و انتقالات در بندهای زندان اوین از 17 آبان به بند 3، 209 تحت نظارت وزارت اطلاعات منتقل گردیده است. وی که در طی حکمی ناعادلانه به دلیل ایجاد سازمان حقوق بشری به یازده سال محکوم گردید، هنوز پس از سپری کردن بیش از دو سال و نیم از حبس خود قادر به رفتن مرخصی حتی با وجود درخواست دکتر درمانگاه زندان اوین در جهت درمان، نشده است.
اما آنچه خانواده کبودوند را سخت نگران کرده است وضعیت جدید نگهداری وی در زندان اوین می باشد .
اتاق های 30 متری بند 350 دربردارنده 29 نفر در یک اتاق میباشد. در بند فوق بالغ بر 100 نفر زندان امنیتی نگهداری می گردند که برای افراد زندانی تنها 2 دوش حمام و 2 سرویس بهداشتی- مخروبه- در نظر گرفته شده است. زمان تعیین شده برای مکالمه با خانواده برای این زندانیان 5 دقیقه در روز به شرط ها وشروط ها می باشد.
و این در حالی صورت می پذیرد که پس از انتقال وی به این بند، تمام کتب و دست نوشته های وی که شامل تئوری ها یی در زمینه حقوق بشر می باشد ضبط گردیده است و انتظار اتهام جدیدی بر مبنای این دست نوشته ها دور از ذهن نیست. شرایط، و وضعیت بد بهداشتی بند فوق شرایط زندان را برای کبودوند تحمل ناپذیر نموده است.
یادآور می گردد که محمدصدیق کبودوند از تاریخ بهمن 1387 تاکنون اجازه ملاقات حضوری با فرزندان خود را نیافته است.
متاسفانه مظلومیت پدر و سرپرست خانواده ما تنها در حکم و ي نيست بلکه بعد از گذشت دو سال و نیم ما شاهد برخوردهای نامناسب در نگهداری وی هستیم. گویی نگرانی های ما و مظلومیت ایشان تمامی ندارد.
ما با اظهار نگرانی نسبت به وضعیت نگهداری و رفتار با کبودوند در زندان، توجه تمامی سازمان ها و نهادهای فعال حقوق بشری داخلی و جهانی را به وضعیت جدید وی جلب نموده و درخواست کمک می نماییم.
تا زمان رسیدگی به وضعیت کبودوند، خانواده وی اقدام به صدور اطلاعیه می نماید.


ارسال شده توسط madarane azadar در 2:24 AM 0 نظرات پيوندهای مربوط به اين پيام
پنجشنبه ۲۶ نوامبر

فراخوان حامیان "مادران عزادار ایران" در لس آنجلس دعوت از ایرانیان برای شرکت در راهپیمایی  جهانی کاروان صلح و حقوق بشر


فراخوان حامیان "مادران عزادار ایران" در لس آنجلس
دعوت از ایرانیان برای شرکت در راهپیمایی ی جهانی کاروان صلح و حقوق بشر

هموطنان عزیز،
فعالان صلح طلب و طرفداران حقوق بشر و دیگر فعالین حقوق اجتماعی و مدنی 90 کشور از پنج قاره جهان، از دوم اکتبر دو هزار و نه میلادی، از زلاند نو راهپیمایی ی عظیمی را برای نشر ندای صلح در جهان، آغاز کرده اند. آنان ناآشنا به زبان و فرهنگ یکدیگر، اما آشنا به همدردی و نوعدوستی، نزدیک به دو ماه است که شهرها و کشورهای مختلف را درنوردیده اند تا پیام مشترک خود، یعنی "پرهیز از جنگ و خشونت، رعایت حقوق بشر و زیستن در صلح" را به گوش تمام مردم جهان برسانند.
کاروان صلح در هر سرزمینی که گام گذاشته با استقبال و همراهی ی مردم صلح دوست آن منطقه روبرو شده و چهره های بین المللی و محبوبی از هنرمندان و شخصیت های برجسته نیز به آنها پیوسته اند. اینک راهپیمایانی که از دو ماه پیش حرکت چشمگیر خود را در جهت بخشیدن آرامش و صلح به مردم جهان آغاز کرده بودند، در روز چهارشنبه دوم دسامبر دو هزار و نه میلادی به لس آنجلس خواهند رسید.
حال، نوبت ما ایرانیان است تا در کنار ساکنان صلحدوست منطقه لس آنجلس، با استقبال شایسته از کاروان صلح، همگام و همقدم در کنارشان قرار گیریم و به جهانیان اعلام کنیم:
• ایرانیان نیز خواستار نابودی تسلیحات اتمی در سراسر جهان اند.
• ایرانیان نیز براین حقیقت ژرف، وقوف دارند که جنگ، حلال مشکلات نیست.
• ایرانیان نیز می دانند که تنها در سایه وجدان هایی آگاه، معتقد به رفع هرگونه خشونت، می توان به جهانی نو دست یافت و سرانجام گوهر آرامش و دوستی و خوشبختی را برای جهانیان به ارمغان آورد.
ما، حامیان "مادران عزادار ایران" در لس آنجلس، با توجه به عدم رعایت حقوق بشر و کاربرد خشونت در برابر درخواست های مسالمت آمیز ایرانیان در حوادث اخیر ایران، ضمن پشتیبانی از این حرکت ضد جنگ و صلح جو، و از تمام همزبانان و هموطنانی که قلبشان با قلب مادران عزادار ایران می طپد، دعوت می کنیم تا در این تجمع و تظاهرات شرکت کنند.
تاریخ: چهارشنبه، دوم دسامبر 2009
زمان شروع راهپیمایی: ساعت 6 بعد از ظهر
مکان تجمع: پارک مک آرتور واقع در نبش ویلشر بلوارد و خیابان آلوارادو
راهپیمایی از این پارک آغاز شده و به سمت کلیسای ایمانوئل پرسبایترین، واقع در 3300 ویلشر بلوارد حرکت خواهد کرد. ساعت 7 نیز در این کلیسا برنامه ها یی در بزرگداشت صلح اجرا
خواهد شد.
شرکت کنندگان می توانند با آوردن هرگونه پلاکاردی که عرضه کننده صلح باشد در این برنامه شرکت کنند.

برای کسب اطلاعات بیشتر در باره ساعات و اماکن تجمعات می توانید به لینک های زیر مراجعه کنید:
http://www.theworldmarch.org/,
www.worldmarchusa.net
worldmarchla@gmail.com
Mayra Gómez (949) 466-3036
For public transportation to any of these locations, go to www.metro.net.
10 AM: Press Conference at City Hall, 200 N. Spring St. (.3 miles east of Civic Center Station, Red Line Train.)
12 PM: Greeting by the Tongva Nation (the indigenous people of what’s now L.A.) and Potluck at Farmlab (across from the cornfields) 1745 N. Spring St, Unit 4 (.7 miles north of Chinatown Station, Gold Line Train.) http://farmlab.org/2006/12/what-is-farmlab_11.html (see “map” link for driving directions); also http://notacornfield.com/events/underspring.html.
6 PM: March down Wilshire Boulevard starting at MacArthur Park, Alvarado and Wilshire (across the street from the Westlake/MacArthur Park Station, Red Line Train.) Bring flashlights and any flags, banners, placards that express peace.
7 PM: Peace Concert at Immanuel Presbyterian Church, 3300 Wilshire Blvd (.2 miles west of Vermont/Wilshire Station, Red Line Train.)


Friday, November 27, 2009

نامه ی سرگشاده ی خانواده ی کیانوش آسا

مادر و برادر جان باخته ی راه آزادی کیانوش آسا نامه ای به رئیس کمیسیون حقیقت یاب مجلس و رئیس قوه قضائیه نوشتند




اخبار روز: www.akhbar-rooz.com
چهارشنبه ۴ آذر ۱٣٨٨ - ۲۵ نوامبر ۲۰۰۹



به نام یزدان پاک
رئیس کمیته حقیقت یاب مجلس شورای اسلامی و رئیس قوه قضائیه باسلام
احتراماً اینجانبان فاطمه فلاح ، مادر و کامران آسا برادر جانباخته کیانوش آسا، گوشه ای کوچک، از ظلم بسیار بزرگی که بر نخبه مملکت ، خانواده ما و جامعه علمی و صنعتی ایران وارد شده را بیان می کنیم .
کیانوش آسا متولد فروردین سال ۱٣۶٣ نقاش و کاریکاتوریست ، نوازنده ساز عرفانی تنبور ، شاگرد ممتاز ۱۲ سال تحصیل قبل از د انشگاه ، شرکت کننده در مسابقات و المپیادهای متعدد علمی وهنری و موفق به دریافت لوح تقدیر و جوایز مختلف ، دانشجوی باهوش،فعال و برجسته کارشناسی مهندسی شیمی گرایش گاز و پتروشیمی دانشگاه رازی کرمانشاه (ورودی ٨٣-٨۲) و نخبه علمی در دوره کارشناسی ارشد مهندسی شیمی گرایش طراحی و شبیه سازی فرایند های نفت و پتروشیمی در دانشگاه علم و صنعت ایران (ورودی ٨۷-٨۶) بود یازده سال فعالیت موثر و عملی در انجمن زیست محیطی جبهه سبز کرمانشاه داشت که تعدادی از سوابق تحصیلی دوران دانشجویی و قبل از آن ، تقدیر نامه های علمی و ورزشی ، فعالیتهای هنری، تصاویر فعالیتهای زیست محیطی، عنوان پایان نامه دوره کارشناسی ارشد، نامه استخدامی در پتروشیمی صنعت نفت جنوب( اهواز) ، پتروشیمی کرمانشاه و همچنین پذیرش عضویت در هیئت علمی و تدریس در یکی از دانشگاههای استان کرمانشاه (که قرار بود یکی از این سه را انتخاب کرده و مشغول به کار و خدمت به جامعه شود) جهت اطلاع به پیوست این نامه ارسال می گردد .
شرح واقعه:
کیانوش آسا در روز ۲٣ خرداد برای انجام امور مربوط به پایان نامه دوره کارشناسی ارشد خود از کرمانشاه (زادگاهش) به دانشگاه علم و صنعت ایران برمی گردد و در روز ۲۵ خرداد یعنی ٣ روز بعد از انتخابات در تجمع میلیونی آزادی حضور پیدا می کند اما بعد از آن ما خبری از او نداشتیم پس از مطمئن شدن از گم شدن عزیزمان ، در پی ۹ روز جستجوی مداوم گروهی و شبانه روزی کوچکترین خبرهای که به ما می رسید، در زندان اوین و کهریزک ، دادگاه انقلاب ، پلیس امنیت ، حفاظت اطلاعات ناجا ، آگاهی شاپور،بیمارستان حضرت رسول و دیگر بیمارستانهای تهران، ناباورانه روز سوم تیر جسد او را در پزشکی قانونی تهران با دهانی پر از خون ناشی از اصابت گلوله ها شناسایی کردیم در حالی که بارها از طریق جاهای مختلف به ما گفته بودند که کیانوش در اوین زندانی می باشد و هیچ گاه تصور نمی کردیم حضور عزیزمان در یک راهپیمایی مسالمت آمیز میلیونی، ما را روزها و شبها در اضطراب و بی خبری قرار داده و سپس به پزشکی قانونی بکشاند و در برابر صحنه و سپس شرایطی قرار دهد که در بدترین حالات و اوضاع ممکن، تصور آن را هم به ذهن خود راه نمی دادیم.
طبق گفته های دوستان نزدیک ، در آخرین لحظات حادثه ، تنها یک گلوله به پهلوی کیانوش اصابت می کند و زخمی می شود بعد از آن دیگر کسی از او اطلاعی ندارد و بر اساس گزارش پزشکی قانونی، جسد در تاریخ ۲۹ خرداد یعنی ۴ روز بعد از اصابت آن گلوله به مرکز پزشکی قانونی تهران تحویل می گردد اما وقتی که ما جسد را روز سوم تیر شناسایی کردیم دیدیم که علاوه بر آن گلوله ، گلوله دیگری هم به گردنش اصابت کرده و بدین سادگی با جنایتی هولناک جان دانشجوی کُرد جوان از خطه کرمانشاه را از او و خانواده و جامعه گرفتند. در رابطه با این تناقض از پزشکی قانونی و دادسرای انقلاب سوالاتی پرسیدیم که هر کدام با جوابهایی همچون « ما اطلاعی نداریم » و « معلوم نیست » و« کسی نمی داند» برای سردرگمی و شاید پیگیری نکردن و کوتاه آمدن خانواده از این اسفناک ترین ، سخت ترین و سنگین ترین فاجعه زندگیمان به ما جواب دادند. حال آنکه گزارش پزشکی قانونی ناقص بوده و تنها علت فوت را اصابت گلوله عنوان کرده و به روز فوت و اینکه گلوله های موجود در بدن از یک جنس یا جنسهای متفاوت بوده تا نوع و شکل مرگ مشخص گردد اشاره ای نکرده است. در این شرایط ما با اندکی دقت در گذشته و اینکه در دوران جنگ ،خسارتهای مادی و معنوی بسیاری را متحمل شدیم . خانه و زندگی خود را از دست دادیم . سالها در رنج و مرارت بسر می بردیم اما هیچگاه تصور نمی کردیم که از همه آن دورانهای ظلم و تجاوز صدام جنایتکار و آوارگی های پی درپی عبور کرده ولی سالها بعد ، بعد از به ثمر نشستن زحمتهای شبانه روزی کیانوش آسا و خانواده اش در رسیدن او به این جایگاه علمی و نخبگی و دانایی، به همین سادگی آماج گلوله های کسانی قرار بگیرد که به ظاهر خود را ایرانی خوانده اما استفاده بی پروا از اسلحه بر علیه جوانان ایرانی و ریختن خون آنها را مجاز دانسته، این جنایت بزرگ را مرتکب شده و این چنین آتش به زندگی ما زده و غم و ماتم و اندوه را به خانه و خانواده و ماهها گریه های شبانه روز را بر مادرش تحمیل کنند و در این زمینه با طفره رفتن از این فاجعه عظیم و ویرانگر تا کنون هیچ شخص یا سازمانی پاسخگو نبوده است .
حال مصرانه کمترین تقاضای ما به عنوان خانواده کیانوش آسا که بزرگترین ظلم غیر قابل تصور بر ما تحمیل شده، در ابتدا، مشخص شدن زوایای نامعلوم این فاجعه است و اینکه کیانوش عزیزمان ، که مظهر اخلاق ، صلح ، دوستی، پاکی ،مهربانی و تلاشگری در راه علم،هنر و موسیقی عرفانی بود قبل از مرگ یعنی در روزهای ۲۵ تا ۲۹ خرداد در چه شرایطی بوده ؟ کدام روز جان خود را از دست داده ؟ محل نگهداری اش کجا بوده؟بعد از زخمی شدن از گلوله اول آیا به بیمارستان انتقال داده شده؟ و در آن صورت در کدام بیمارستان بوده ؟ و آیا بدن زخمی اش تحت درمان مناسب قرار گرفته یا نه ؟ و لباسها، عینک ، ساعت و تلفن همراهش در کجا نگهداری شده یا می شود؟ و چرا آنها را به ما تحویل نداده اند؟ و رسیدگی و پاسخ صریح ، روشن و دقیق را به این جنایت بزرگ و ضد بشری که نفی کننده تمام اصول اولیه حقوق انسانها در هر آئین و مکتب و عقیده ای است وظیفه انسانی و ایرانی آن کسانی می دانیم که در جایگاه و مسئولیت این امر قرار دارند. امید آن را داریم بعد از پیگیری دقیق، نتیجه را در اختیار ما به عنوان خانواده داغدار کیانوش آسا قرار داده و مهمتر از همه بعد از معرفی عاملان و آمران این جنایت هولناک ، محاکمه روشن و شفاف و مجازات قاتل یا قاتلین آنها با حضور خانواده کیانوش با هر لباس و در هر مکانی را خواستاریم .

آدرس : کرمانشاه- فرهنگیان فاز ۱ – پشت مجتمع غدیر – مجتمع دادگستری - پلاک ۲۱
تلفن : ۴۰۱۱ ٨۱۹ ۰۹٣۶

با احترام- فاطمه فلاح و کامران آسا
مادر و برادر جانباخته کیانوش آسا

رونوشت :
کمیته پیگیری حوادث اخیر تشکیل شده از سوی آقایان کروبی و موسوی جهت اطلاع و پیگیری
رئیس مجلس شورای اسلامی آقای دکتر لاریجانی جهت اطلاع و پیگیری
کمیسیون اصل ۹۰ مجلس شورای اسلامی جهت اطلاع و پیگیری
دکتر جهانبخش امینی نماینده مردم کرمانشاه در مجلس جهت اطلاع و پیگیری
آقای محمد رضا شعبانی نماینده مردم کرمانشاه در مجلس جهت اطلاع و پیگیری
فراکسیون نمایندگان کرد در مجلس جهت اطلاع و پیگیری
شورای شهر تهران جهت اطلاع و پیگیری
سید محمد خاتمی جهت اطلاع
سازمان ادوار تحکیم وحدت جهت اطلاع
ریاست دانشگاه علم و صنعت ایران جهت اطلاع و پیگیری
شورای صنفی دانشگاه علم و صنعت ایران جهت اطلاع و پیگیری
انجمن اسلامی دانشکده شیمی دانشگاه علم و صنعت ایران جهت اطلاع
شورای شهر کرمانشاه جهت اطلاع
ریاست دانشگاه رازی کرمانشاه جهت اطلاع
انجمن اسلامی دانشکده شیمی دانشگاه رازی کرمانشاه جهت اطلاع
دفتر تحکیم وحدت جهت اطلاع
آقای شکوری راد جهت اطلاع
مادران صلح جهت اطلاع
مادران عزادار جهت اطلاع

مجسمه  سهراب اعرابی ساخته شد  
Sohrab "Freedom Warrior"


مجسمه ساز : پاولا سلاتر
Life size portrait bust of brave young 'Freedom Warrior' Sohrab Aarabi. Supervisor Ross Mirikamini and Paula will unveil the above portrait bust in bronze and the portrait of Neda 'Angel of Freedom' in bronze on December 12th in San Francisco. More information about this event will be posted here soon.

Sohrab Aarabi 'Freedom Warrior of Iran' will be Memorialized in BronzeSan Francisco City Supervisior Ross Mirkarimi will unveil renown sculptor, Paula Slater's bronze portrait sculptures of Sohrab 'Freedom Warrior' and Neda 'Angel of Freedom' on December 12th in San Francisco as part of "Arts United 4 Iran"






Life Size Clay Portrait Bust of Sohrab 'Freedom Warrior'

FOR IMMEDIATE RELEASE
PR Log (Press Release) – Dec 07, 2009 – Master sculptor, Paula Slater, who sculpted the much beloved bronze portrait sculptures of Neda 'Angel of Iran' and Neda 'Angel of Freedom' received many requests for her to also please sculpt a portrait bust of Sohrab Aarabi. Sohrab was a 19 year old Iranian pro-democracy student who disappeared after his participation in a June 2009 protest against the fraudulent election. Aarabi’s parents filed a missing person's report and each day his mother took his photograph to prisons and courts in search of information. It wasn't until 26 days after he went missing that the government finally notified his parents of his death. He had been shot in the heart by pro-regime militia during the demonstration and had died almost a month earlier. Sohrab's family was ordered not to have a memorial service for him, but crowds chanted in defiance of the police as they gathered for his funeral. The name Sohrab means "bright, shining" and is the name of a hero in Perisan history. Like Neda Agha-Soltan, Sohrab has become a martyr and a powerful symbol of the fight for Freedom in Iran. (Photos of the beautifully detailed life size clay bust presently being cast in bronze at http://www.paulaslater.com/Slater/Sculptor/WorksInProgre ....)



Asked why she chose to sculpt this third portrait, Ms. Slater explains, "I wanted to sculpt a portrait bust of Sohrab to represent all the brave male freedom fighters who continue to risk their lives daily in their protests for human rights and Democracy in Iran. Seventy percent of the Iranian population want a free and independent secular Iran. Today's real green movement protests are composed of Iranian youths, university students, women, human rights and political activists who do not want an Islamic dictatorship.


As an Iranian woman named Leyla writes, "The Iranian people have had enough of the brutal killing, torturing and imprisonment by this backward theocracy which has devastated the lives of tens of millions of Iranians. It is so painful to think of the greatness we could have achieved during these last 30 years--Iranians could have lived in prosperity, peace and harmony in their own country--instead 70 million Iranians live in a big third world prison! For most Iranians this is not about Mousavi vs Ahmadinejad. This is about Freedom and Democracy vs the "Islamic" republic! From its damned birth 30 years ago, this Regime has enriched Arab terrorist organizations and has tried to impose Arab-ism on Iran and Iranians. It wants to replace our rich Persian heritage with a radical Arab culture. But the people have had enough and that's why they're still coming out on the streets to protest--Iranians will not rest until the "Islamic" republic has been totally crushed!"



Ayatollah Khamenei and Ahmadinejad have been kept in power by their Revolutionary Guard, the ruthless Basij militia, and pro-regime vigilante Police who are given carte blanche to kill and beat the Iranian people into submission. Dozens of protesters have died, and Amnesty International and other human rights organizations have reported 4,000 arrests and Stalinesque mass trials. As Hillary Clinton recently stated about the rape, torture, executions, imprisonments and disappearances in Iran, "this just shows that the Iranian Government is afraid of its own people."



"This is a pivoltal moment in history for the Iranian people and thus also for the world," says Paula. "Artists are supposed to be the visionaries who tell the stories of humankind. The Iranian people have shown me so much gratitude that I must keep telling their story through my art. Once the clay sculpture of Sohrab is cast in bronze I will find a place to donate it where it will inspire people with the story of his heroic fight for freedom."

Mona Ameli, with Bay Area Iranian American Democrats, recently wrote to Paula, "Thank you for all your hard work... I was thinking the other day: if Neda is the Angel of Freedom, you my dear, are the Angel of Solidarity!


So what is next for this Angel of Solidarity? "There is a saying, 'Bread for the table, flowers for the soul'," replies Paula. "I know I am very blessed to be a professional sculptor and sculpting public commissions puts bread on my table, however sculpting and donating these portraits of Neda and Sohrab have been flowers for my soul. I will continue to plant my soul garden and do what I can to help keep their memory alive, as I am now designing a Bronze Monument to Neda, Sohrab and the Freedom Fighters. I also hope to continue being a thorn in the side of the Islamic Regime until their reign of oppression and terror ends. I believe their karmic day of reckoning is fast approaching, however, bronze lasts for centuries--so these bronze sculptures will last long after the Islamic Regime has turned to dust. In the meantime, we must all keep the dream of a free Iran alive in our hearts." For updates and more information about the Monument as it progresses visit http://www.PaulaSlater.com.


Please click on http://www.NorCal4Iran.com for upcoming details regarding when and where the unveiling of the Sohrab and Neda bronze portraits will take place. On December 12th, United4iran is hosting global events around the world, "Arts United4iran", in which artists are in some fashion displaying their works to celebrate the civil rights movement in Iran. December 12th comes six months after the disputed elections in Iran, and coincides with the 61st anniversary of the International Declaration of Human Rights. For more information about 12/12 events around the world, go to http://www.United4Iran.org.


 

Paula Slater Sculpture is owned and operated by Paula B. Slater, M.A. Paula Slater is a full-time professional sculptor and has sculpted many important bronze monuments, portraits and public commissions.




http://www.prlog.org/10441724-sohrab-aarabi-freedom-warrior-of-iran-will-be-memorialized-in-bronze.html
official site of paula stlaterسایت اینترنتی خانم پاولا سلاتر
یادمان مادر محسنی در تهران
یادمان هفتمین روز درگذشت مادر محسنی درتهران با حضور جمعی از مادران برگزار شد
اخبار روز: www.akhbar-rooz.com
پنج‌شنبه ۵ آذر ۱٣٨٨ - ۲۶ نوامبر ۲۰۰۹


اخبار روز: روز دوشنبه دوم اذر ماه، مراسم بزرگداشتی به مناسبت درگذشت مادر محسنی در تهران برگزار شد که گزارش کوتاهی از ان در زیر امده است:


خاوران قطعه گمشده تاریخ نیست. گرچه به خرابه ای تبدیل اش کرده اند. اما سلحشوری و پایداری وصف ناپذیر مادر ملت و دیگر مادران جان باخته گان که در عدد کم و در معنا بی شمارند؛ تا هستند خاوران را فصل جدا نشدنی تاریخ مبارزات دمکراتیک ایران نگاه خواهند داشت.
مراسم یادمان هفتمین روز درگذشت مادر محسنی در عصر پائیزی روز دوم آذر ماه ١٣٨٨ در تهران ـ شهر بی آسمان ـ در منزل یکی از مادران مبارز برگزار شد. علی رغم تهدیدها، احضارها و نگرانی ها، بیش از شصت نفر از مادران و همسران جانباخته گان، در این مراسم حضور یافتند.
مادران و همسران سیمین مویی که با عزمی جزم، نگاهی نگران، اما امیدوار در زمان تعیین شده خود را به مراسم رساندند. مسن ترین مادر آغاز مراسم و سرود خاوران را اعلام نمودند. سپس مادری که زبان رسا و سخنور مادران و همسران است از خاطرات دیرین قبل و بعد از انقلاب خود با مادر محسنی سخن گفت. وی از سختی ها، هتاکی های ساواکی ها و اطلاعاتی ها، از امیدها و نومیدی های دوران مباززات مادران زندانیان سیاسی در دو دوره گفت. مادر با تمجید از تلاش های بی وقفه مادر محسنی و مبارزات وی حتی در خارج از کشور سخنان خودرا به پایان رساند.
در ادامه مراسم مادر دو جان باخته قبل و بعد ازانقلاب خاطره ای از عزم و اراده مادر محسنی بیان نمود و تاکید کرد که گرچه مادر محسنی در میان ما نیست، اما بکارگرفتن تجارب مبارزاتی وی راه دستیابی به خواسته های ما را آسان تر خواهد کرد. برابر برنامه از قبل تعیین شده زنگ تنفس داده شد. بعد از استراحت و پذیرائی با میوه و شیرینی و بحث های محفلی مراسم ادامه یافت.
در بخش دوم برنامه، تصنیفی از خطه لرستان پخش شد. ترانه ای که سالیان پیش در رسای رفقای جان باخته دهه شصت تنظیم شد که بعد از سانسور ابیاتی از آن، تکثیر و توزیع شد.
ابیاتی از ترجمان ترانه سرود بدین قرار است:
در سحر از شوق تو خروس می خواند و ایل با میل تو کوچ می کند
نام ترا درختان دشت و کوهساران می دانند و گنجشکان در دست تو لانه می کنند

سپس مقاله ای توسط یکی از خواهران جان باخته گان خوانده شد و مراسم در زمان تعیین شده پایان یافت
.
پروين هنوز مي پرسد
مصاحبه ویدئوئی با پروین فهیمی مادر سهراب اعرابی 

براي كسي كه به دنبال رگه هاي زنده جنبش زنان مي گردد، پروين فهيمي نشانه اي است از تغيير. زني كه نيروي مادري و حق خواهي از خون فرزند او را به مبارزي نا آرام و چهره اي ملي تبديل كرده است. هفته پيش فرصتي دست داد او را كه مادر سهراب اعرابي است ببينم. پروين از مدت ها قبل فعاليت مدني داشته است اما شهادت سهراب از او شيرزني ساخته است كه نه تنها مادران جانباختگان بلكه همه زنان درگير در مبارزه براي دمكراسي از او روحيه مي گيرند. با پروين سفري كوتاه داشتم به گذشته زندگي اش با سهراب، روايت هايش از روزهاي انتظار، فاجعه شنيدن خبر شهادت فرزند و حضور در قطعه 257 بهشت زهرا، جايي كه به قول پروين همه بچه ها كنار هم آرميده اند و او در آنجا سهراب و بقيه بچه ها را به ندا سپرده است، مي پرسم "چرا ندا؟" بسادگي جواب مي دهد "چون از بقيه بچه ها بزرگتر است".

پروين به راحتي مي تواند هر كنشگري را درگير خود كند. اين روزها با او سفر مي كنم و هر بار گوشه اي از آنچه در دوربينم ثبت مي كنم به شما نشان خواهم داد. اين بار من توانستم درد او را ببينم، دردي كه بخشي از آن را در اين فيلم به چهار قسمت تقسيم كرده ام

مصاحبه پروین فهیمی ، وکیل سهراب اعرابی 









پروين هنوز مي پرسد
مصاحبه ویدئوئی با پروین فهیمی مادر سهراب اعرابی 

براي كسي كه به دنبال رگه هاي زنده جنبش زنان مي گردد، پروين فهيمي نشانه اي است از تغيير. زني كه نيروي مادري و حق خواهي از خون فرزند او را به مبارزي نا آرام و چهره اي ملي تبديل كرده است. هفته پيش فرصتي دست داد او را كه مادر سهراب اعرابي است ببينم. پروين از مدت ها قبل فعاليت مدني داشته است اما شهادت سهراب از او شيرزني ساخته است كه نه تنها مادران جانباختگان بلكه همه زنان درگير در مبارزه براي دمكراسي از او روحيه مي گيرند. با پروين سفري كوتاه داشتم به گذشته زندگي اش با سهراب، روايت هايش از روزهاي انتظار، فاجعه شنيدن خبر شهادت فرزند و حضور در قطعه 257 بهشت زهرا، جايي كه به قول پروين همه بچه ها كنار هم آرميده اند و او در آنجا سهراب و بقيه بچه ها را به ندا سپرده است، مي پرسم "چرا ندا؟" بسادگي جواب مي دهد "چون از بقيه بچه ها بزرگتر است".

پروين به راحتي مي تواند هر كنشگري را درگير خود كند. اين روزها با او سفر مي كنم و هر بار گوشه اي از آنچه در دوربينم ثبت مي كنم به شما نشان خواهم داد. اين بار من توانستم درد او را ببينم، دردي كه بخشي از آن را در اين فيلم به چهار قسمت تقسيم كرده ام

Thursday, November 26, 2009

تقدیم به همه زنان آزادیخواه به مناسبت روز جهانی محو خشونت علیه زنان

سرود کمپين جنبش زنان ایران
سروده : مازيار سميعی، تنظيم آهنگ از ثمين باغچه بان ، خوانندگان شیرین اردلان و آزاده فرامرزی
 

 
بان کی مون : مردان خشونت علیه زنان را نفی کنند
تاریخ انتشار: ۴ آذر ۱۳۸۸ • رادیو زمانه 

بان کی‌مون، دبیرکل سازمان ملل خواستار اجماع جهانی مردان برای رفع خشونت علیه زنان شد.

به گزارش خبرگزاری‌ها آقای بان که به مناسبت روز جهانی محو خشونت علیه زنان، بیانیه‌ای صادرکرده است، همچنین از مردان خواست که در این همکاری جهانی، مشارکت داشته باشند.

۱۰ سال از زمان نام‌گذاری ۲۵ نوامبر به عنوان روز بین‌المللی محو خشونت علیه زنان در مجمع عمومی سازمان ملل می‌گذرد.

وی افزوده است که تا زمانی که ما مردان و پسران، اعمال خشونت علیه زنان را تحمل می‌کنیم، این نوع خشونت از میان نمی‌رود.

بان کی‌مون، تجربه ۷۰ درصد زنان در مورد خشونت‌های فیزیکی و جنسی از سوی مردانی مثل همسر، محارم و مردان آشنای دیگر را غیرقابل قبول دانست.

وی از همه مردان جهان از پیر و جوان خواست که به شبکه مردانی که به تبلیغ الگوی رفتار درست با زنان می‌پردازند، بپیوندند و سکوت خود در خصوص خشونت علیه زنان را بشکنند.

این شبکه در حال حاضر ۱۴ عضو دارد؛ خوزه لوئيس رودريگز زاپاترو نخست وزیر اسپانیا، فرانکو فراتینی نخست وزیر ایتالیا، پائولو کوئیلو نویسنده برزیلی و دزموندو توتو برنده صلح نوبل از آن جمله‌اند.

بان کی‌مون گفته است که این افراد به خاطر اثبات مخالفتشان با خشونت علیه زنان انتخاب شده‌اند و وی امیدوار است که تعداد اعضای این گروه افزایش یابد.

دبیرکل سازمان ملل افزوده است که همکاری سران سیاسی، مذهبی و فرهنگی جهان، این سازمان را به محو خشونت علیه زنان و دختران امیدوار کرده است.

تعداد بسیاری از زنان جهان در معرض انواع خشونت‌های فیزیک، روانی و جنسی هستند. رایج‌ترین شکل خشونت علیه زنان، خشونت‌های خانگی است که از سوی نزدیکان مذکرشان صورت می‌گیرد
.

Wednesday, November 25, 2009

 
روز جهانی منع خشونت بر زنان - از ۴۹ سال پیش تا به امروز

زنان |24.11.2009
deutschewelle.de
روز ۲۵ نوامبر روز جهانی منع خشونت علیه زنان نامیده شده است. نگاهی کوتاه کرده‌ایم به تاریخچه این روز و نیز فعالیت‌های انجام‌شده در ایران و جهان برای مبارزه با خشونت علیه زنان.




۴۹ سال پیش در روز ۲۵ نوامبر سه خواهر اهل جمهوری دومینیکن، با نام خواهران میرابل، پس از ماه‌ها شکنجه، سرانجام توسط سازمان امنیت ارتش این کشور به قتل رسیدند. "جرم" این سه خواهر شرکت در فعالیت‌های سیاسی علیه رژیم دیکتاتوری حاکم بر دومینیکن بود.



۲۱ سال بعد، یعنی در سال ۱۹۸۱، در همایشی که در بوگوتا، پایتخت کلمبیا، با شرکت مدافعان حقوق زنان در آمریکای لاتین و منطقه کارائیب تشکیل شد، پیشنهاد اختصاص دادن روز قتل خواهران میرابل به روز نهی خشونت علیه زنان مطرح گردید. هدف از این پیشنهاد آن بود که هم به تلاش و جسارت این خواهران ادای احترام شود و هم افکار عمومی بیش از پیش به سوی نهی خشونت علیه زنان سوق یابد. سال ۱۹۹۹ سازمان ملل نیز ۲۵ نوامبر را به عنوان روز جهانی نهی خشونت علیه زنان به رسمیت شناخت.



در راستای همین تصمیم ، یک سال بعد، شورای امنیت سازمان ملل سال ۲۰۰۰ قطعنامه‌ی ۱۳۲۵ را به تصویب رساند که عنوان آن بود: " زنان، صلح و امنیت". محورهای اصلی این قطعنامه به پیشگیری مناقشات و خصومت‌ها در درون و در میان کشورها، تامین مشارکت زنان در حیات سیاسی و اجتماعی و نیز ممانعت از اعمال خشونت علیه آنها مربوط می‌شوند. این قطعنامه مبنایی است برای آن که خشونت‌های گوناگون علیه زنان بدون مجازات نمانند و عاملان آنها به پای میز محاکمه کشیده شوند.



در ۹ سال گذشته، روز ۲۵ نوامبر مناسبتی بوده هم برای روشنگری و بسیج افکار عمومی و هم برای تاکید بر لزوم تصویب و اجرای تدابیری که راه تحقق قطعنامه یادشده را بگشایند و دامنه و ضریب خشونت علیه زنان را بیش از پیش کاهش دهند. تظاهرات و راهپیمایی‌، ارائه و معرفی طرح‌ها و راه‌کارهای حقوقی و قانونی، برگزاری سمینارهای علمی و تخصصی و ... از جمله اجزای کارزارهای زنان دراین روز بوده‌اند. این کارزارها بسته به شرایط هر کشور، بر موضوعی خاص متمرکز بوده است.



تجاوز جنسی، جنایت علیه بشریت



امسال از مدتها قبل از روز جهانی منع خشونت علیه زنان بحث بر سر تجاوز جنسی به زنان در جنگ بسیار بالا گرفت. در ۱۳ سال گذشته تنها در جمهوری کنگو دویست هزار زن مورد تجاوز جنسی قرار گرفته‌اند. حساسیت ‌های فزاینده روی این مسئله باعث شد که سازمان ملل، خشونت جنسی علیه زنان در دوران جنگ را مصداق جنایت علیه بشریت اعلام کند.



سازمان‌های فعال در زمینه حقوق زنان وابسته به سازمان ملل از این پس فعالیت‌های گوناگونی را برای جلوگیری از تجاوز به زنان در مناطق جنگی و نیز کمک به زنان قربانی انجام می‌دهند. حمایت‌های دارویی، روانپزشکی، حقوقی و اقتصادی زنان قربانی، از جمله این کمک‌هاست.



این سازمان‌ها هم‌زمان علیه فرار از مجازات عاملان تجاوز جنسی نیز مبارزه می‌کنند. فعالان حقوق زنان معتقدند تعقیب و محاکمه عاملان تجاوز، شاه‌کلید پیشگیری از وقوع آن است.



در همین راستا بان‌کی‌مون دبیرکل سازمان ملل پیشنهاد تشکیل کمیته‌ای را داده تا نقض حقوق بشر در کنگو، سودان و چاد را بررسی کند. این کمیته پیش از هر چیز باید به موارد خشونت جنسی بپردازد.



تجاوز در ایران



در ایران با وقایع پیش‌آمده پس از انتخابات و فاش شدن تجاوز جنسی در زندان‌ها، این مسئله پررنگ شد. پس از نامه‌های مهدی کروبی در این زمینه و پخش فیلم‌هایی از قربانیان تجاوز جنسی در اینترنت، سازمان‌های مدافع حقوق بشر و زنان بیش از پیش فعال شدند.



شیرین عبادی برنده جایزه صلح نوبل در همان زمان اعلام کرد که تجاوز جنسی چه در زمان جنگ و چه در زمان درگیری‌های خیابانی مصداق جنایت علیه بشریت است و عاملان آن باید مورد پیگرد قرار گیرند.



مسئله تجاوز به زنان البته تنها محدود به دستگیرشدگان اعتراضات پس از انتخابات نیست. در روز ۱۳ آبان در حالی که هزارها نیروی پلیس و امنیتی در مرکز شهر تهران در حال پراکنده کردن مخالفان دولت با باتوم و گاز اشک‌آور بودند، در قیامدشت در جنوب شرقی تهران، ۶ مرد در یک خودرو به زنی تجاوز کردند. این ماجرا به مجلس نیز کشیده شد اما هنوز اعلام نشده که عاملان آن چه کسانی بودند و آیا مجازات عادلانه خواهند شد یا نه.



خشونت علیه زنان در ایران: قوانین مقصرند یا فرهنگ؟



گرچه اغلب کارشناسان خشونت علیه زنان در ایران را با فرهنگ مردسالار رایج در جامعه مرتبط می‌دانند، اما قوانین و سیاست‌گذاری‌های تبعیض‌آمیز را هم در تشدید این نوع خشونت و نیز ناکامی تلاش‌ها برای رفع آن، به شدت تأثیرگذار می‌دانند. به بیان دیگر، قوانین و مقررات می‌توانند راه را برای تحولات فرهنگی و بینشی در جامعه بگشایند یا خود سبب حفظ و تشدید مناسبات عقب‌مانده شوند. به گفته‌ی بسیاری از فعالان حقوق زنان در ایران، شماری از قوانین وضع‌شده در ایران در دهه‌های اخیر، عملاً بر ابعاد تبعیض‌های جنسیتی علیه زنان افزوده‌اند و تشدید خشونت علیه آنان را بیش از گذشته دامن زده‌اند.



به ویژه در قوانین مجازات اسلامی مثل شلاق زدن، سنگسار و دستگیری‌های مربوط به روابط خارج از ازدواج، نحوه‌ی رفتار با زنان خشونت‌آمیزتر است. در دستگاه‌های دولتی و قضایی، با زن به عنوان موجودی فرودوست رفتار می‌کنند. قتل‌های ناموسی که قبل از انقلاب عموماً در استان‌های جنوبی و غربی روی می‌داد اینک در شهرهای بزرگ و تهران نیز مشاهده می‌شود. فعالان حقوق زنان در ایران، علت این امر را کنترل مرد بر زن و کنترل برادر بر خواهر و پدر بر دختر می‌دانند که قوانین و مقررات موجود آن را تقویت و نهادینه کرده است.



فعالان زنان از چند سال پیش، عمده تلاش‌خود را بر آگاهی‌دادن به زنان و نیز تغییر قوانین تبعیض‌آمیز متمرکز کرده‌اند. قوانینی که کشتن زن به دلیل داشتن رابطه با مرد دیگر، اجبار زن به برقراری رابطه جنسی با شوهر، کتک زدن زن توسط شوهر، محدودکردن رفت و آمدهای او، منع زن از ادامه تحصیل و کار، جلوگیری از خروج زن از کشور توسط شوهر و بسیاری خشونت‌های دیگر را مجاز و قانونی کرده است.


زنان | 24.11.2009
سرگذشت تلخ زنان بازمانده از قتل و اعدام

روز جهانی نفی خشونت علیه زنان، روز زنانی است که خود به طور مستقیم مورد خشونت واقع شده‌اند. اما آیا زنانی که همسران، فرزندان یا برادران خود را با روش‌های خشونت‌باری چون اعدام و درگیری از دست داده‌اند، قربانی خشونت نیستند؟


درست روشن نیست که ماجرا از کی آغاز شده است: سوزاندن ژاندارک بر تل آتش، انداختن جسد رزا لوکزامبورگ به کانال آب، شکنجه‌ی خواهران میرابل تا سرحد مرگ، ختنه کردن آیان هرسی علی یا صورت پرخون ندا آقاسلطان. داستان اما باید خیلی قدیمی‌‌تر از اینها باشد. از آن زمان که مرد به شکار می‌رفت و زن دانه می‌کاشت و قدرت بدنی‌مرد ابزاری شد برای اعمال خشونت.


شاید ابتدا با صدای بلند آغاز شد و بعد با بلند کردن دست. بعدها مشت و لگد هم به آن اضافه شد و بعدتر اندام‌های مردانه به کمک آمد تا دیگر نه فقط جسم که روح زن را نیز بخراشد. و اینک ابزار دیگری نیز به کار آمده که ’’قانون‘‘ می‌نامندش، همان چیزی که باید تمدن به ارمغان آورد و آسایش را تامین کند اما در برخی سرزمین‌ها چنین نیست، لااقل برای زنان.


قانونی که به مرد اجازه می‌دهد اگر همسر را در حال خیانت دید، او را بکشد، قانونی که به مرد حق می‌دهد همسر را کتک بزند، قانونی که زن را مجبور می‌کند حتی اگر نخواهد با شوهرش هم‌بستر شود، قانونی که اجازه خروج از خانه، خروج از کشور، تحصیل و کار زن را به مرد واگذار می‌کند و بسیاری قوانین دیگر.


اما زنانِ تحت سیطره این قوانین، تنها زنانِ خشونت‌دیده نیستند. قانونی که حق آزادی اندیشه و بیان را از انسانها می‌گیرد و آنان را به جرم دگراندیشی به زندان می‌افکند و اعدام می‌کند، قانونی که معترض را به جرم اعتراض خیابانی به گلوله می‌بندد، این قانون نیز قربانیانی دارد از ’’جنس دیگر‘‘.


خانواده‌ی اعدامی‌ها


منصوره بهکیش یکی از قربانیان این قوانین است: «شش نفر از اعضای خانواده‌ام، یک خواهرم، چهار برادرم و شوهر خواهرم در سالهای ۶۰ تا۶۷ اعدام شدند. یک برادرم و همسر خواهرم سال ۶۰، خواهرم سال ۶۲، یک برادرم محسن، سال ۶۴ و دو برادرم هم در اعدام‌های سال ۶۷ اعدام شدند».
کشته شدن شش عضو یک خانواده به تنهایی می‌تواند وسعت خشونتی را که بر این زن رفته، نمایان کند. اما این پایان کار نیست: «در جامعه، در محل کار، در محیطی که هستی، به خصوص در آن سالهای دهه‌ی شصت که آدم نمی‌توانست راحت حرفش را بزند، فشارهای خیلی زیادی می‌‌آمد. خیلی‌ها به هرحال در محل کارشان دچار مشکل شدند، خیلی‌ها اخراج شدند، خیلی‌ها راحت نمی‌توانستند از خودشان حرف بزنند و مجبور بودند اسرار خود را مخفی کنند. اگر کارفرما متوجه می‌شد، از کار اخراج می‌شدند. مسأله برایشان ایجاد می‌شد در روابطی که داشتند. بسیاری از افراد فامیل با ما قطع رابطه کردند
».

گورستان خاوران، محل دفن اعدام‌شدگان دهه۶۰


نرگس یک قربانی دیگر است. همسر او در سال ۶۷ اعدام شد در حالی که دو دخترش هنوز وارد مدرسه نشده بودند. نرگس بیشترین لطمه‌ای که دیده به خاطر فرزندانش بوده است: «یک چیزی همیشه خیلی آزارم می‌داد و آن این که بچه‌هایم که دو دختر بودند، هیچ وقت نتوانستند این مسأله را به راحتی در مدرسه، در دوران راهنمایی و بخصوص دوران سن بلوغ‌شان مطرح کنند. یعنی به خاطر این که بعضی ‌از معلم‌ها و دبیران، برخوردهای خوبی سر این قضیه نداشتند و بچه‌ها حس می‌کردند که اگر از پدرشان حرف بزنند، یک وقت نکند دچار مشکل شوند، بخصوص من که مادرشان هستم دچار مشکل شوم. همیشه از گفتن این مسأله پرهیز می‌کردند. این فشاری بود که من همیشه می‌دیدم که به این بچه‌ها می‌آید و این بچه‌ها را رنج می‌دهد. به طوری که وقتی بزرگتر شدند و بعضی‌جاها می‌توانستند به راحتی بگویند که پدرشان اعدام شده، این حس خوبی بهشان می‌داد. ولی در سالهای دوران بلوغ به این دو دختر خیلی فشار آمد و به‌هرحال این فشار خیلی سختی بود که من الآن با این که دخترهایم دیگر بزرگ شده‌اند و جوان شده‌اند، هنوز تأثیرات این قضیه را روی ‌‌آن‌ها می‌بینم. و به هرحال این خیلی برایم آزاردهنده بود».


همسر نرگس قبل از اعدام دو سال در زندان بوده. او می‌گوید که در طول این دو سال زمانی که برای ملاقات می‌رفته یا زمانی که پرونده همسرش را پی‌گیری می‌کرده، برخوردهای بسیار بدی با او شده است. نرگس یکی از این برخوردها را تعریف می‌کند: «یک بار که رفتم ملاقات، دیدم خیلی از خانم‌ها ملاقات حضوری گرفته‌اند. چند نفری بودند که ملاقات حضوری گرفته بودند. بعد من هم خیلی علاقه مند شدم، بچه‌هایم کوچک بودند، چهارساله و دوساله، گفتم من هم بروم این کار را بکنم. وقتی رفتم و این درخواست را دادم، با من برخورد خیلی بدی شد. مسئول مربوطه گفت برو اول به شوهرت بگو، برو اول او را راضی کن، اصلا مطمئنی او می‌خواهد با تو ملاقات حضوری داشته باشد؟ من خیلی اذیت شدم».


از رنج مادران سوگوار
پروین فهیمی همان مادری است که روز ۲۵ خرداد ۱۳۸۸ تا نزدیکی میدان آزادی تهران دست پسر ۱۹ ساله‌اش را از دستان خود جدا نکرد. اما آنجا دیگر پاهایش توان ادامه راه را نداشت. دست پسر را رها کرد تا به خانه برود و سفره را مهیا کند برای برگشتن او. اما دیدارشان رفت به قیامت.
مادر سهراب اعرابی از عمق خشونت رفته بر خود می‌گوید: «من رابطه‌ی عاطفی شدیدی با این بچه داشتم. نه تنها پسر من بود، بلکه به عنوان یک دوست با من بود. من سه تا پسر دیگر دارم، ولی رابطه‌ی عاطفی من با سهراب بیشتر بود. به خاطر مسائلی که در گذشته داشتم، به خاطر مشکلی که پدرش داشت، بیمار بود و او در کنار من به پدرش برای بیماریش کمک می‌کرد و شبانه‌روز این بچه هم درس می‌خواند، هم در کنار من از پدرش مواظبت می‌کرد. برای من خیلی سخت است که ندانم قاتل بچه‌ی من چه کسی است».


پروین فهیمی و سهراب اعرابی


پروین فهیمی نزدیک به یک ماه پس از ۲۵ خرداد نمی‌دانسته که پسرش کجاست، اصلا زنده است یا مرده. او در این مدت به همه جا سر زده، از کلانتری و آگاهی تا اوین و پزشکی قانونی. مادر سهراب از رفتاری که در آن یک ماه با او شده، چنین می‌گوید: «بدترین نوع برخورد در جاهایی بود که می‌رفتم به اداره‌هایی که مربوط به این مسائل بود و اصلاً احساس مسئولیت نمی‌کردند. یعنی فکر می‌کنم برای من که یک شهروند بودم، یک ایرانی بودم، یک مسلمان بودم و یک هموطن بودم، برخوردشان فوق‌العاده زشت و زننده بوده».


اما خانم فهیمی می‌گوید که پس از مشخص شدن مرگ فرزندش، رفتارها با او به کلی فرق کرده است. او می‌گوید در روزهایی که برای فرزند کشته‌شده‌اش در خانه مراسم داشتند از تمام شهرهای ایران به دیدن آنها می‌رفته‌اند. او می‌گوید از مردم واقعا سپاسگزار است.


وقتی اوضاع خانواده‌های کشته‌شدگان دهه ۶۰ را برای پروین فهیمی گفتم، چنین پاسخ داد: «مردم ما روشن‌اند. خوشبختانه اصلاً فضا آن فضا نیست. چون مردم همه چیز را حس می‌کنند، می‌فهمند، درک می‌کنند. مردم سلاحی در دست ندارند و چیزی هم نمی‌خواهند که نادرست باشد. حق‌شان را می‌خواهند. یعنی حق‌شان هم حقی است که واقعیت است. چیز ناحقی نگفته‌اند. همیشه اعتراضاتشان بدون خشونت بوده، بدون برخورد بوده و همیشه مسالمت‌آمیز بوده. مردم ما واقعاً به نظر من پیشرفت کرده‌اند، خیلی آگاهند».


در سوگ عزیزان


منصوره بهکیش می‌گوید که پس از گذشت سالها هنوز هم خانواده‌های اعدام‌شدگان برای گرفتن مراسم دچار مشکل هستند: «بعد از این همه سال ما هنوز برای گرفتن مراسم دچار مشکل هستیم. برای سر خاک رفتن دچار مشکل هستیم. برای چیزهای مختلف دچار مشکل هستیم و همانطور که گفتم، از یک طرف در محیط اجتماعی و از طرفی در رابطه با عزیزانمان. یعنی هر کاری که می‌خواهیم انجام دهیم، به نوعی تحت فشار هستیم و به هیچ وجه واقعاً امکانی نداریم که بتوانیم راحت زندگی عادی‌مان را بکنیم».


بر مزار ندا آقاسلطان

اما این فشارها از سوی نهاد های قدرت است و نه مردم. امروزدید مردم عوض شده و آنگونه که خانواده‌های قربانیان پس از انتخابات می‌گویند و شواهد نشان می‌دهد، رفتار آنها با قبل به کلی متفاوت شده است. نرگس ابراز خوشحالی می‌کند که مردم اینقدر عوض شده‌اند و این تغییر، شرایط را برای قربانیان خشونت هم آسانتر کرده است. او می‌گوید: «به هر حال ما خوشحالیم که این قدر جامعه پیشرفت کرده است. امروز وسائل ارتباط جمعی دست مردم است، می‌توانند خبررسانی کنند، می‌توانند اطلاع‌رسانی کنند، می‌توانند از وضعیت همسرانشان باخبر شوند. لااقل عده‌ای هستند که برای خانواد‌ه‌ها مقابل دادگاه بروند، بایستند و با آن‌ها همدردی کنند. ما آن موقع هیچ کدام از اینها را نداشتیم و من به عنوان یک زن، به عنوان یک مادر خوشحالم از این که الان جامعه تلاش کرده و این‌زن‌ها و این بچه‌ها می‌توانند به هرحال حرفشان را بزنند و بگویند که پدر ما آنجاست، برایشان نامه بنویسند، در روزنامه ازشان حرف بزنند، در سایت بنویسند. چیزهایی که ما اصلاً نداشتیم».


نرگس از تجربه دخترش در این مورد می‌گوید: «من وقتی در روزنامه‌ها می‌خوانم که مثلاً دختر آقای ایکس می‌تواند توی روزنامه برای پدرش نامه بنویسد و تولدش را تبریک بگوید، حس‌ام بسیار حس خوبی است. به هرحال من رنج و دردی که زنان این آدمها و بچه‌هاشان دارند، این را حس می‌کنم. برای این که خودم تمام این رنج‌ها و دردها را کشیدم و بچه‌هایم همین رنج‌ها را کشیده‌اند. مثلاً وقتی با یکی از دخترهایم می‌نشستیم و این نامه‌ها را باهم می‌خواندیم که توی روزنامه می‌نوشتند، به من می‌گفت مامان نگاه کن، این‌ها می‌توانند توی روزنامه برای پدرشان نامه بنویسند. ولی ما حتی نمی‌توانستیم برویم مثلاً یکساعت پیش پدرمان باشیم».


عدالت نه انتقام

نشستن پای صحبت این زنان و گوش کردن به درد دلهایشان هزاران آتش در دل می‌افروزد، جز آتش انتقام. هیچ‌کدام از این زنان، مادران و خواهران به خونخواهی و انتقام فکر نمی‌کنند.


منصوره بهکیش می‌گوید: «بحث ما بحث انتقام نیست. بحث ما این است که به هرحال باید این اتفاقاتی که افتاده، روشن شود که این اتفاقات چه جوری افتاده. ما هیچ اطلاع دقیقی نداریم و نمی‌دانیم به چه شکلی این‌ جوانها اعدام شدند، نه می‌دانیم به طور دقیق کجا دفن شدند و نه وصیتنامه‌ای به ما داده شده. تمام این‌ها چیزهایی است که ناروشن است».


این خواست از دو دهه پس از اعدام دسته‌جمعی خانواده بهکیش، هنوز خواست مادر سهراب هم هست: «هر مادری اول دوست دارد قاتل برایش معرفی شود و دادگاهی عادلانه، با قضات عادل به پروند‌ه‌های ما رسیدگی کند. باید شناخته شود و بگوید چرا این کار را کرده، چرا دستش به خون آلوده شده. من باید بدانم بچه‌ی من کجا کشته شده؟ بچه‌ی من به چه نحوی کشته شده و بعد هم اصلاً کجا بردندش؟ من نمی‌دانم بچه‌ی من چهار، پنج روز بعد از اینکه تیرخورده، اصلاً بهش رسیدگی کردند؟ کجا بوده؟ کجا کشته شده؟»


از مادر سهراب می‌پرسم اگر قاتل فرزندش شناسایی شود، آیا برای او تقاضای اعدام می‌کند؟ پروین فهیمی می‌گوید: «اصلا و ابدا. این که بخواهم خون کسی را بریزم، نمی‌توانم. من یک سوسک را نمی‌توانم بکشم، چه جوری می‌توانم یک آدم را بدهم و بگویم بکشیدش. مگر می‌توانم؟ من آدمی نیستم که طرفدار اعدام باشم، طرفدار قصاص باشم، طرفدار خشونت باشم. من از خشونت بیزارم. چون خون، خونریزی می‌آورد. فقط دوست دارم ما بتوانیم بفهمیم که قاتل بچه‌های ما چه کسانی هستند. چه کسانی هستند که دارند به این کارها دست می‌زنند».


۴۰۰ سال، ۱۰۰ سال، ۵۰ سال، ۳۰ سال یا پنج ماه پیش. زنانی بودند که جانشان را در خشونت مواج جامعه از دست دادند. امروز اما زنانی هستند که روحشان، قلبشان و هویتشان زیر خشونت له شده است. این زنان می‌گویند از خشونت بیزارند، می‌گویند خون، خون می‌آورد، این زنان انتقام نمی‌خواهند، تنها عدالت و اندکی رواداری برایشان بس است.


میترا شجاعی
تحریریه: بابک بهمنش
تقدیم به مادران عزادار
یکشنبه ۲۲ نوامبر ۲۰۰۹

مادرم داغدار

فرزندم با گلوله ای در گلو

بر سنگفرش خیابان

در بادها بر جا ماند

برادرم

آه زندانی

همسرم مفقود

دلم پاره پاره

و تنم از ضربه های باتوم

بت پرستان زخمی

خسته نیستم

هنوز پای رفتنم ست

با زنجیرهای پوسیده بر پا

بسویت می آیم

و فریادت خواهم زد

عدالت کجایی ...؟!

ژیل
آبان 88
ارسال شده توسط madarane azadar در 9:07 PM

گزارش تصویری از همبستگی با مادران عزادار ایران  در شهر وین
 

دیدار مادران عزادار با مادر جانباخته محرم چگینی

روز شنبه 30 آبان بعد از گردهمایی مادران در پارک لاله که با دخالت نیروهای امنیتی به طور کامل برگزار نشد ، تعدادی از مادران تصمیم گرفتند به دیدار مادر شهید محرم چگینی بروند .
در غروب پر ترافیک تهران در محله خانی آباد در آپارتمانی کوچک به پاکی قلب محرم ، مادرش بلور را زیارت می کنند ، مادری که پس از پنج ماه از کشته شدن پسرش هنوز ناباورانه به عکس محرم نگاه می کند و می گوید : به من بگویید چگونه تحمل کنم . پسر من که اهل سیاست نبود او از سر کار به منزل برمی گشت او چه گناهی کرده بود . او را کشتند وگفتند جسد ش را در بیابان های اطراف شهریارپیدا کرده ایم ،اگر پیگیری های پسردیگرم نبود ما اصلن نمی توانستیم بفهمیم چه بر سرمان آمده ، خدا عمرش بدهد که تلاش کرد وتوانستیم از پزشکی قانونی کهریزک او را بگیریم و خودمان دفن کنیم فکر کنید یک مادر چطور طاقت بیاورد ؟ آخر این انصاف است که بچه های مردم را بی گناه بکشند و قاتل ها راست راست بگردند .
می گویند نمی دانیم او را چه کسی کشته . فیلم اش وجود دارد که 25 خرداد در خیابان آزادی تیر خورده و مردم دارند او را روی دست می برند 

نمی دانید پسرم چقدر مهربان ، با خدا ، اهل نماز و دیندار بود ، ایکاش لااقل فرزندی از خود ، برای ما به یادگار می گذاشت . چطور تحمل کنم که پسرم را اینقدر ناجوانمردانه کشتند .همسر جوان اش چگونه این درد را تحمل کند . من قصاص قاتل اش را می خواهم .
مادران همدرد ، از رنج هایی که کشیده اند می گویند از فراق یار از فراق برادر، از زندانیان بیگناه ، از کشتار جوانان و آرزو می کنند روزی در یک دادگاه عادلانه همه آمران و عاملان این همه ظلم به صورت علنی محاکمه شوند و به سزای اعمال خود برسند .

ارسال شده توسط madarane azadar در 11:50 AM 0 نظرات پيوندهای مربوط به اين پيام

Tuesday, November 24, 2009

Celebrate the World March for

Peace and Non-Violence in Los Angeles

Welcome the global marchers for peace to our city with

a symbolic Peace walk along Wilshire and  concert

at Immanuel Presbyterian Church!

When: Wednesday, December 2nd, 2009. Walk starts: 6:00pm. Concert starts: 7:00pm

Where: Peace March along Wilshire Blvd. from Mac Arthur Park at Alvarado to Berendo, Immanuel Presbyterian for the Peace Concert, discussion and exhibition

Who: Yourself, friends, family!

Bring:  Comfortable walking shoes, candle or flashlight, signs or banners and a peaceful heart.

The World March for Peace and Non-Violence started in New Zealand on October 2nd  (the anniversary of Gandhi’s birth, declared the “International Day of Non-Violence” by the United Nations

and Gandhi’s birthday)  and will conclude in Argentina on January 2nd,  2010. The March is endorsed

by Archbishop Desmond Tutu, the Dalai Lama, Eduardo Galeano, Noam Chomsky, Yoko Ono,

Bryan Adams, Juanes, Penelope Cruz, Philip Glass, David Suzuki11 Heads of State and many others.

For more info and full day event schedule, please email  worldmarchla@gmail.com

Our USA site: www.worldmarchusa.net   For global info: www.theworldmarch.org

گزارش تجمع حامیان مادران عزادار ایرانی در لس آنجلس،
شنبه 21 نوامبر2009

چهاردهمین گردهمآیی ی حامیان "مادران عزادار ایران" در لس آنجلس، در روز شنبه سی ام آبان ماه یکهزار و سیصد و هشتاد و هشت، برابر با بیست و یکم نوامبر دو هزار و نه میلادی، از ساعت چهار تا شش و نیم بعد از ظهر در مکان همیشگی، اوشن پارک، در شهر سانتامونیکا، برگزار شد.

در این تجمع، جز حامیان ثابت قدم "مادران عزادار ایران" در لس آنجلس، چند تن از کسانی که تازه با این گروه آشنا شده بودند نیز در این گردهمآیی شرکت کردند.

در این هفته نیز به همت چند از تن حامیان، صفحه بسیار بزرگی برای نمایش ویدیو، در زمین پارک نصب شد. نمایش ویدیوهای مربوط به تظاهرات مسالمت آمیز مردم ایران که به سرکوب خشونت آمیز حکومت منجر شد از طریق این صفحه، نمایش تصاویر بزرگ جانباختگان و پیکر های خونین فرزندان ایرانزمین و پخش آهنگ ها و ترانه هایی که در رابطه با حوادث خونین ایران ساخته شده، باعث شد که توجه جمع کثیری از عابران پیاده، ایرانی و غیرایرانی، به گردهمآیی حامیان مادران عزادار جلب شود

در این میان به کنجکاوی و پرسش های متعدد عابران در باره تصاویر دلشکافی که می دیدند، پاسخ داده شد و تعداد زیادی از حاضران فرم هایی که در حمایت از مادران عزادار ایرانی تهیه شده بود را امضاء کردند. قرار است در ماه فوریه سال آینده درخواست حمایت از مادران همراه تمام امضاء ها به دبیر کل سازمان ملل آقای بان کیمون فرستاده شود.

در بخش آخر این برنامه شاعر معاصر ایران، پرتو نوری علا، شعر جدید خود، به نام "محبوب گشمده ام" را خواند که مورد استقبال قرار گرفت.

حامیان مادران عزادار ایران درلوس آنجلس برآنند تا روز چهارشنبه دوم دسامبر به راه پیمایان صلح وحقوق بشرکه پس از گذشت از دهها کشور از سراسر جهان به لوس آنجلس خواهند رسید بپیبوندند، تا ضمن ابراز همبستگی با این حرکت پر شکوه پیام عدالت خواهی مادران عزادار ایران را به گوش جهانیان برسانند.
                       پرتو نوری علا در تجمع همبستگی با مادران عزادار ایران در  لس آنجلس

فلایر را در ضمیمه خواهید یافت.

برای اطلاعات بيشتر از سايت خبرنگاران صلح، اينجا را کليک کنيد

http://www.jour4peace.com/default.asp

وبلاگ برای حمایت از راهپیمایی برای صلح و جهانی بی خشونت

http://marchemondiale.bloguez.com/


Please sign the petition and spread it:

http://www.petitiononline.com/Iran2009/petition.html

Face book: Supporters of “Mournful Mothers of Iran” in LA

http://www.facebook.com/home.php#/profile.php?id=100000164506605&ref=profile

Email: solidarity.mourning.mothers.la@gmail.com

Mournful Mothers Committee in Iran http://madaran.tk/

شعر خواهنی پرتو نوری علا در تجمع مادران لس آنجلس

Monday, November 23, 2009

گزارش تصویری از هجدهمین هفته همبستگی زنان کلن /آلمان با مادران عزادار ایران

این هفته به همراه مادران فرانکفورت

18November 2009

در این هفته مادران فرانکفورت به کلن آمده و مشترکا تظاهرات خود را بر گزار کردیم. با تشکر از حضور این دوستان و به امید همبستگی هر چه بیشتر دوستان با ما و گروه های دیگر مادران در شهرهای دیگر

امروز فراموشمان نمیشود. روزی که ذوج آزادیخواه ، فروهرها  به وحشیانه ترین روش کشته شدند. کشتاری که از آدمیزاد بعید است مگر دیو و دد. امروز به احترام آن جانباختگان بی گناه یک دقیقه سکوت کردیم و سر تعظیم فرود آوردیم  و یادشان را گرامی داشتیم .میدانیم و می بینیم که راهشان ادامه دارد،  راه دادخواهی، و به یقین آنروز دور نیست

این شب پریشان سحر میشود                          روز نو گل افشان به ما میرسد






گروه همبستگی زنان کلن و فرانفکفورت با مادران عزادار ایران

Sunday, November 22, 2009

گزارش تجمع مادران عزادار در ایران  شنبه 30 آبان از وبلاگ مادران
شنبه ۲۱ نوامبر ۲۰۰۹
گزارش بیست و دومین هفته گردهمایی مادران داغدار و عزادار در پارک لاله، شنبه 30 آبان 1388
متاسفانه بعد از گذشت چندین هفته اعتراض مادران داغدار و عزادار و خواست محاکمه آمران و عاملین جنایاتی که در این کشور به وقوع پیوسته، ما شاهد بی عدالتی های دیگری بودیم . خبر اعدام احسان فتاحیان، خطر اعدام دیگر زندانیان دربند، صدور احکام بلند مدت و اعدام برای زندانیان فقط به جرم آزادیخواهی. مرگ مشکوک دکتر رامین پوراندرجانی پزشک وظیفه ی کهریزک.
این هفته هم مادران عزادار در ساعت 5 کنار آب نمای بزرگ پارک لاله میعادگاه هفتگی خود جمع شدند تا بار دیگر خواسته های خود را تکرار کنند. مجازات آمران و عاملان کشتار فرزندان ملت ، آزادی زندانیان سیاسی و عقیدتی
نیروی انتظامی به همراه لباس شخصی ها در حالیکه مدام از تجمع مادران فیلم و عکس می گرفتند سعی در متفرق کردن مادران داشتند. مادران در حالیکه سرود می خواندند و دستشان را با علامت پیروزی بلند کرده بودند به طرف درب جنوبی پارک آمدند. در بیرون از پارک به یاد شهدای جنبش یک دقیقه سکوت کردند و با گفتن اله اکبر خواهان آزادی زندانیان سیاسی شدند. جمعی از مادران راه پیمایی خود را در خیابان بلوار به سمت میدان ولی عصر ادامه دادند و نزدیک خیابان حجاب متفرق شدند.
ارسال شده توسط madarane azadar در 6:43 PM

 
فیلمی از تجمع مادران هامبورگ در روز شنبه 21 نوامبر2009




گزارش تصویری از تجمع مادران هامبورگ در همبستگی با مادران عزادار ایران

شنبه 21 نوامبر 2009
دیدار ما هر شنبه
 

دوستان و هموطنان گرامی ،
 ما ایرانیان مقیم هامبورگ در شنبه ۲۱،۱۱،۰۹ به روال شنبه های گذشته برای همبستگی و پشتیبانی مجدد از خواستهای مادران عزادار در ایران در مرکز شهر هامبورگ گرد هم آمدیم.
بسیار باعث خوشحالی است كه هر هفته با استقبال بیشتری از طرف هموطنان عزیز خود مواجه میشویم.
در روز گذشته با یک دقیقه سکوت خود نیز از پروانه و داریوش فروهر به مناسبت سالگرد قتل این عزیزان از آنان یاد کردیم .


با آرزوی به احقاق رسیدن هرچه سریعتر خواستهای برحق مادران ایرانی و آزادی تمامی زندانیان سیاسی
جعمی از مادران ایرانی در هامبورگ
Hamburg: Ida- Ehre- Platz (Mönckeberg Str –Spitaler Str.) Samstags
15:30 bis 16:30 : زمان ۱۵.۳۰ تا ۱۶.۳۰