Wednesday, January 13, 2010

فرزندم نگران نباش ، مادرت مصمم تر شده !

 

فرزندم نگران من نباش که مثل تو در خیابان کتک خوردم ، بازداشت شدم و در بازداشتگاه از سرما تا صبح لرزیدم .

ناراحت نباش که به مادرت بی احترامی کردند و آنچه لایق خودشان بود نثارم کردند .

غمگین نشو که پایم  را شکستند و به این زودی ها جوش نمیخورد .

خشمگین نشو که مادری جوان را  هنگام عبوراز خیابان امیرآباد همان جایی که ندا را کشتند ، دو نفر غول پیکر زمین اش زدند تا دستگیرش کنند .

غصه نخور که آب را هم از ما دریغ کردند ، فشار خونم بالا رفت وبیهوش شدم و به بیمارستان منتقل ام کردند.

ایکاش می دیدی در بیمارستان کنار سایر مادران چه کردیم .

ایکاش می دیدی  چطور مادران تو  زندانبان را عاصی کرده بودند ،قاضی را مورد سوال قرار داده و به زندانیان عادی درس عشق و  مقاومت می دادند .

ایکاش می دیدی چطور مادری رهگذر که سر در گریبان مشکلات زندگی خود ، دستگیر شده بود ابراز خوشحالی می کرد که کنار ماست حتی در زندان .

دلم می خواست کنار دوستان ام در مقابل بازداشتگاه وزرا بودی که مقابل دوربین فیلم برداری ماموران امنیتی شعار" مادران مادران آزاد باید گردند" سر می دادند و ما داخل زندان از خوشحالی یکدیگر را در آغوش گرفته بودیم . 

دلم می خواست شب آزادی در سرمای جلوی زندان اوین بودی وادای احترام مردم به مادرت را می دیدی !

می خواهم بدانی که مادرت زخم انواع رنج ها را در سینه  دارد ، از برای زن بودن ، مادر بودن ،عاشق بودن  و باکی نیست ازرنج های  این دوران .

  می خواهم بدانی که مادرت مصمم تر از پیش به پیمانی که با شهیدان راه آزادی وتو دختر و پسر  اسیر در  بند دشمنان آزادی  بسته همچنان  وفادار است و تا برقرای عدالت از پای نخواهد نشست .

 از تو  می خواهم ، نارحتی ، خشم ، کینه ، غصه و حس انتقامجویی ات را کنار بگذاری وسراسر اندیشه شوی و با قدرت عشق به مردم عشق به وطن عشق به عدالت عشق به پاکی به سوی روشنایی ها امیدوارانه به حرکت خود ادامه دهی .

تا برقرای عدالت و آزادی و برابری راهی طولانی در پیش است صبور باش و استوار فرزندم !

 

No comments:

Post a Comment